آداب المتعلمین (کتاب): تفاوت میان نسخهها
جز جایگزینی صفحه با 'https://download.ghbook.ir/downloads/BookCover/flat_240-320/12400/12275.jpg رده:پایه اول رده:کتابخانه حوزه علمیه' برچسبها: جایگزین شد ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
جز ←مقدمه برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
||
| (۸۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:انيس-الطالبين-(ترجمه-آداب-المتعلمين).jpg|بندانگشتی| | |||
<div style="text-align: justify; padding: 4px; line-height: 2.5; font-family: 'Gandom'; font-size: inherit;"> | |||
'''اسم کتاب: '''انيس الطالبين(ترجمه آداب المتعلمين)</br> | |||
'''مشخصات ظاهری: ''' قم: حاذق، 1370.</br> | |||
'''مشخصات نشر: ''' 56ص.</br> | |||
</div> | |||
]] | |||
== مشخصات کتاب == | |||
أنيس الطالبين، از آثار سید محمدجواد ذهنی تهرانی (متولد تهران 1326-1381ش، قم) است که در آن، کتاب '''«آداب المتعلمین»''' نوشته خواجه نصیرالدین طوسی (طوس 579-653ش، بغداد) را از عربی به فارسی ترجمه کرده است در اثر حاضر، متن عربی و کامل کتاب «آداب المتعلمین» نیز بهصورت قطعاتی جداگانه آمده و بعد هرکدام برگردان به فارسی شده است درباره این ترجمه چند نکته گفتنی است. | |||
مترجم در مقدمهاش که زمان و مکان نگارشش را مشخص نکرده یادآور شده است « اصل انتخاب علم و راه تحصیل آن، چون امر مهم و قابل توجهی است، لاجرم محتاج به راهنما و معین میباشد و در این زمینه اگرچه کلمات و عبارات و احیاناًً تصنیفاتی از خامه پرفیض علما و دانشمندان بر صفحات اوراق نقش بسته شده است، ولی درعینحال میتوان از بین تمام کتابها، «آداب المتعلمین» تصنیف سلطانالمحققین استاد الحكماء و المتكلمین مرحوم عالم بزرگوار خواجه طوسی، ملقب به نصير | |||
== مقدمه == | |||
{{کادر صفحه کتاب| | |||
----صفحه 4 | |||
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم | |||
متن: | |||
کتاب آداب المتعلّمین | |||
احمد للّه علی آلائه و نشکره علی نعمائه و الصّلوة و السّلام علی سیّد انبیائه و خیر اوصیائه. | |||
و بعد: فکثیر من طلّاب العلم لا یتیسّر لهم التّحصیل و ان اجتهدوا و لا ینتفعوا عن ثمراته و ان اشتغلوا، لانّهم اخطأوا طریقه و ترکوا شرائطه و کلّ من اخطاء الطّریق ضلّ، فلا ینال المقصود اردت ان ابیّن طریق التّعلّم علی سبیل | |||
الاختصار علی ما رایت فی الکتاب و سمعت من اساتیدی اولی العلم و اللّه الموفّق و | |||
المعین، فابیّن المقصود فی فصول شتّی. | |||
ترجمه: | |||
حقتعالی را در مقابل نعمت هایش می ستایم، و بر عطایایش شکر مینمایم، | |||
و درود قلبی و تحیّت زبانی بر سرور پیامبران و بهترین جانشینان. | |||
و بعد از گذاردن شکر و ستایش حضرت سبحان و اداء احترام به ساحت قدس | |||
نبوی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و سرور اوصیاء یعنی وجود مقدّس حضرت علوی سلام | |||
اللّه القدسی علیه چنین نگاشته | |||
}} | |||
{{کادر صفحه کتاب| | |||
----صفحه 5 | |||
می شود: | |||
بسیاری از طالبین و مایلین به دانش اگرچه کوشش نموده ولی تحصیل علم | |||
برایشان میسور نشده و از منافع و آثار آن بهره ای نبرده اگرچه خود را بآن سرگرم و | |||
مشغول مینمایند و جهتش آنستکه راه آنرا بخطاء و اشتباه رفته و شرائطش را | |||
واگذارده اند و معلوم است هرکس راه را اشتباه برود گم خواهد شد و در نتیجه بمقصود | |||
نخواهد رسید. | |||
ازاینرو تصمیم گرفتم در این رساله و وجیزه بطور اختصار راه تعلّم و | |||
فراگرفتن دانش را بآن نحو که در کتاب دیده و از اساتید صاحبان علمم شنیده ام بیان | |||
کنم و از خداوند متعال توفیق و کمک میخواهم. | |||
مقصود و مطلوب را در چند فصل بیان مینمائیم. | |||
}} | |||
== کتاب آداب المتعلمین == | |||
{{ScrollBox | |||
| محتوا = | |||
=== فصل اول: حقیقت و فضیلت علم === | |||
==== اشاره ==== | |||
متن: | |||
الفصل الاوّل فی ماهیّة العلم و فضله | |||
اعلم انّه قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: | |||
طلب العلم فریضة علی کلّ مسلم و مسلمة. | |||
و المراد من العلم هنا علم الحال ای العلم المحتاج الیه فی الحال | |||
الموصل الی النّفع فی المال کما یقال: | |||
افضل العلم علم الحال و افضل العمل حفظ المال، فیفرض علی الطّالب ما | |||
یصلح حاله. | |||
و شرف العلم لا یخفی علی احد، اذ العلم هو مختصّ بالانسان، لانّ جمیع | |||
الخصال سوی العلم یشترک فیها الانسان و سایر الحیوانات کالشّجاعة و القوّة و | |||
الشّفقّة و غیر ذلک و به اظهر اللّه فضل آدم علی الملائکة و امرهم بالسّجود له. | |||
ترجمه: | |||
فصل اوّل: حقیقت و فضیلت علم | |||
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: | |||
ص : 7 | |||
---- | |||
خواستن و بدنبال دانش رفتن بر هرمرد و زن مسلمانی وظیفه و تکلیف است. | |||
مقصود از علم در این حدیث شریف علم حال یعنی علمی که راجع به حال و | |||
چگونگی است که شخص را در مال ومنال نفع برساند چنانچه گفته اند: | |||
برترین دانش ها علم حال بوده و بالاترین عملها حفاظت مال و دارائی | |||
است، پس بر طالب لازم است چیزی را داشته باشد که حالش را اصلاح نماید. | |||
و شرافت و فضیلت دانش بر کسی مخفی نیست زیرا علم اختصاص بانسان دارد | |||
بخلاف صفات و فضائل دیگر چه آنکه تمام خصلت ها باستثنای علم انسان و جمیع حیوانات | |||
در آن با هم مشترک میباشند نظیر: | |||
شجاعت، نیرو، شفقّت و دیگر خصال حمیده. | |||
خداوند متعال بواسطه علم فضل و برتری آدم بر ملائکه را آشکار و اظهار | |||
نمود و ایشان را بسجده بوی مأمور ساخت. | |||
متن: | |||
و ایضا هو وسیلة الی السّعادة الابدیّة ان وقع العمل علی مقتضاه، | |||
فالعلم الّذیّ یفرض علی المکلّف بعینه یجب تحصیله و یجبر علیه ان لم یحصل و الّذیّ | |||
یکون الاحتیاج به فی الاحیان فرض علی سبیل الکفایة و اذا قام به البعض سقط عن | |||
الباقی و ان لم یکن فی البلد من یقوم به اشترکوا جمیعا فی تحصیله بالوجوب. | |||
ترجمه: | |||
و نیز علم و دانش وسیله است برای سعادت و رستگاری همیشگی مشروط | |||
باینکه بر طبق و اقتضایش عمل گردد، | |||
ص : 8 | |||
---- | |||
==== کلام برخی در خاصیت بعضی از علوم ==== | |||
پس علمی که بر مکلّف فرض و تکلیف قرار داده شده و از جمله واجبات | |||
عینیّه شمرده شده تحصیلش لازم و واجب بوده و در صورتیکه وی به تحصیل آن همّت | |||
نگمارد بر آن اجبار و الزامش میکنند و علمی که احیانا بآن احتیاج و نیاز پیدا | |||
میشود بنحو لزوم کفائی در حقّ مکلّفین جعل شده بطوریکه اگر برخی از ایشان بآن قیام | |||
کنند از دیگران ساقط میگردد و اگر در شهر کسیکه بآن قیام کند وجود نداشته باشد | |||
تمام بتحصیل و فراگرفتنش موظّفند. | |||
متن: | |||
و قیل: | |||
بانّ علم ما ینفع علی نفسه فی جمیع الاحوال بمنزلة الطّعام لا بدّ | |||
لکلّ احد من ذلک و علم ما ینفع فی الاحانین بمنزلة الدّواء یحتاج الیه فی بعض | |||
الاوقات و علم النّجوم بمنزلة المرض فتعلّمه حرام لانّه یضرّ و لا ینفع الّا قدر | |||
ما یعرف به القبلة و اوقات الصّلوة و غیر ذلک، فانّه لیس بحرام. | |||
ترجمه: | |||
کلام برخی در خاصیّت بعضی از علوم | |||
برخی از ارباب دانش فرموده اند: | |||
علمی که در تمام احوال و ازمان نافع است همچون طعام بوده که احدی | |||
بی نیاز از آن نمیباشد و دانشی که نفعش در برخی از اوقات است مانند دواء بوده که | |||
در پاره ای از احیان مورد احتیاج میباشد و علم نجوم و اخترشناسی بمنزله درد و مرض | |||
است ازاینرو فراگرفتنش حرام میباشد چه آنکه مضرّ بوده و نافع نیست مگر مقداری که | |||
ص : 9 | |||
==== تفسیر علم ==== | |||
بواسطه اش قبله نماز را بتوان معیّن نمود و اوقات صلوة را تشخیص داد | |||
و غیر ایندو از احکام دیگر همچون تعیین آجال و اوقات که پاره ای از امور همچون | |||
انقضاء عدّه زنان و تعیین اجل دیون بآن موقوف میباشد که اینمقدار از تعلّم حرام | |||
نیست. | |||
متن: | |||
فامّا تفسیر العلم: | |||
فانّه صفة ینجلی بها لمن قامت هی به المذکور فینبغی للطّالب ان لا | |||
یغفل عن نفسه و ما ینفعها و ما یضرّها فی اوّلها و آخرها فیستجلب بما ینفعها و | |||
یتجنّب عمّا یضرّها لئلّا یکون عقله و علمه حجّة علیه فیزداد عقوبة. | |||
ترجمه: | |||
تفسیر علم | |||
و امّا تفسیر علم پس آن صفتی است که بواسطه اش برای کسیکه این صفت | |||
بوی قائم است آنچه ذکر شد کشف و ظاهر میشود لذا برای طالب دانش شایسته است که از | |||
نفس خویش و آنچه بنفع یا احیانا مضرّ بحالش است چه در بدو امر و چه در انتها و | |||
مراحل آخر از آن غفلت نورزد پس سعی و همّتش بر آن باشد آنچه بنفع نفس و روحش | |||
میباشد جلب نموده و از کلّیّه اموری که برای نفسش مضرّ است اجتناب و دوری کند تا | |||
عقل و علمش بر او حجّت نبوده و بدین وسیله عقاب و عذابش زیاد گردد. | |||
ص : 10 | |||
=== فصل دوم: در بیان نیت === | |||
متن: | |||
الفصل الثّانی فی النّیّة | |||
لا بدّ لطالب العلم من النّیّة فی تعلّم العلم، اذ النّیّة هو الاصل | |||
فی جمیع الاحوال لقوله تعالی: | |||
انّما الاعمال بالنّیّات. | |||
و لقوله صلّی اللّه علیه و آله: | |||
لکلّ امرئ مانوی. | |||
فینبغی ان ینوی المتعلّم بطلب العلم رضاء اللّه تعالی و ازالة الجهل | |||
عن نفسه و عن سائر الجهّال و ابقاء الاسلام و احیاء الدّین بالامر بالمعروف و | |||
النّهی عن المنکر من نفسه و من متعلّقاته و من الغیر بقدر الامکان فینبغی لطالب | |||
العلم ان یصیر فی المشاقّ و یجتهد بقدر الوسع، فلا یصرف عمره فی الدّنیا الحقیرة | |||
الفانیة و لا یذلّ نفسه بالطّمع و یجتنب عن الحقد و یحترز عن التّکبّر. | |||
ترجمه: | |||
فصل دوّم: در بیان نیّت | |||
قطعا و مسلّما طالب علم در مقام تعلّم می باید دارای نیّت | |||
ص : 11 | |||
باشد زیرا نیّت اصل در تمام احوال و حالات میباشد بدلیل فرموده | |||
حقتعالی که فرموده: | |||
انّما الاعمال بالنّیّات. | |||
( صرفا اعمال بواسطه نیّت تحقّق می پذیرند). | |||
و کلام درربار حضرت نبویّ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که چنین نقل | |||
شده: | |||
لکلّ امرئ مانوی. | |||
( برای شخص است آنچه را که نیّت میکند). | |||
پس شایسته است که طالب دانش و خواهان علم در طیّ تحصیلش خشنودی | |||
حقتعالی را در نظر داشته و همّتش برطرف کردن جهل و نادانی از خود و دیگر نادانان | |||
بوده و قصدش ابقاء اسلام و احیاء دین بواسطه وادار کردن خود و وابستگان و دیگران | |||
را باعمال حسنه و بازداشتن از افعال قبیحه و زشت بوده و تا حدّ امکان در این راه | |||
بکوشد. | |||
بنابراین شایسته است طالب علم خود را در مشاقّ و زحمات طاقت فرسا | |||
قرار داده و بمقداری که قدرت دارد در این زمینه پای فشرده و استقامت نماید، عمر | |||
گرانمایه را در تحصیل دنیای پست و زودگذر صرف نکرده و ابدا نفس خویش را بواسطه طمع | |||
و چشم داشت به حطام و سرمایه دنیوی ذلیل نکند، از کینه ورزی و تکبّر خودداری و | |||
اجتناب کند. | |||
ص : 12 | |||
=== فصل سوم: در برگزیدن علم و انتخاب استاد و اختیار هم بحث === | |||
==== اشاره ==== | |||
متن: | |||
الفصل الثّالث فی اختیار العلم و الاستاد و الشّریک و الثّبات | |||
ینبغی لطالب العلم ان یختار من کلّ علم احسنه و مایحتاج الیه فی | |||
الامور الدّینیّة فی الحال ثمّ مایحتاج الیه بالمال و یقدّم علم التّوحید و معرفة | |||
اللّه تعالی بالدّلیل و یختار العتیق دون المحدثات. | |||
قالوا: علیکم بالعتیق دون المحدثات. | |||
و یختار المتون کما قیل: | |||
علیکم بالمتون لا بالحواشی. | |||
ترجمه: | |||
فصل سوّم: در برگزیدن علم و انتخاب استاد و اختیار هم بحث | |||
سزاوار و شایسته است که طالب علم از هردانشی احسن و نیکوترش را | |||
برگزیده و آنچه در حال نسبت بامور دینی مورد نیازش است انتخاب کرده و پس از آن | |||
علمی را که نیازمندیهای مالی او را جوابگو باشد اختیار کند جای دارد که طالب دانش، | |||
علم توحید و | |||
ص : 13 | |||
==== در بیان انتخاب استاد ==== | |||
خداشناسی را با احاطه بر دلیل بر تمام علوم مقدّم کند و نیز علوم | |||
قدیمه را بر جدیده ترجیح داده و بفراگرفتن آنها کمتر همّت ببندد چه آنکه بزرگان | |||
گفته اند: | |||
بر شما باد به علوم قدیمه نه جدیده. | |||
و حتّی الامکان به متون پرداخته و از حواشی بپرهیزد چنانچه گفته شده: | |||
بر شما باد بمتون علوم نه حواشی آنها. | |||
متن: | |||
و امّا الاستاد: | |||
فینبغی ان یختار الا علم و الا ورع و الا سنّ. | |||
و ینبغی ان یشاور فی طلب العلم ایّ علم یراد فی المشی الی تحصیله، | |||
فاذا دخل المتعلّم الی بلد یرید ان یتعلّم فیه فلیکن ان لا یعجّل فی الاختلاف مع | |||
العلماء و ان یصبر شهرین حتّی کان اختیاره للاستاد و لم یؤدّ الی ترکه و الرّجوع | |||
الی الآخر، فلا یبارک له فینبغی ان یثبت و یصبر علی استاد و کتاب حتّی لا یترکه | |||
ابتر و علی فنّ لا یشتغل بفنّ آخر قبل ان یصیر ماهرا فیه و علی بلد حتّی لا ینقل | |||
الی بلد آخر من غیر ضرورة، فانّ ذلک کلّه یفرّق الامور المقرّبة الی التّحصیل و | |||
یشغل القلب و یضیّع الاوقات. | |||
ترجمه: | |||
در بیان انتخاب استاد | |||
بر طالب علم سزاوار است استادی را که از دیگران علم و تقوی و سنّش | |||
بیشتر است اختیار کند. | |||
و نیز در طلب و اختیار آن که چه علمی را تحصیل نماید با | |||
ص : 14 | |||
اهل مشورت صلاح دید نماید. | |||
و وقتی متعلّم به شهری که قصد آموختن و فراگرفتن علم را دارد وارد شد | |||
وظیفه اش اینستکه در حشر و نشر با علماء و مراوده با ایشان عجله نکرده بلکه بمدّت | |||
دو ماه صبر کند تا استاد مطلوب و جامع شرائط را پیدا نموده و تعجیلش منجر به ترک | |||
چنین استادی و رجوع بدیگری نگردد چه آنکه اگر در انتخاب معلّم طریق شتاب را طیّ | |||
کند و باندک زمانی که نزد شخص حاضر شد وی را رها کرده و بسراغ دیگری رود این امر | |||
برایش میمون و مبارک نبوده و اثر سوئی بدنبال دارد ازاینرو می باید نزد استادی که | |||
حاضر شد خدمتش صبر نموده و کتابی را که در محضرش قرائت مینماید به پایان رسانده تا | |||
ناقص نماند و وقتی به فراگرفتن فنّی اشتغال ورزید پیش از آنکه در آن ماهر شود خود | |||
را سرگرم به صنعت و فنّ دیگر ننماید و زمانی که به شهری وارد شد و رحل اقامت در آن | |||
افکند بدون اینکه ضرورت و نیازی پیش بیاید از آنجا به شهر دیگر کوچ نکند چه آنکه | |||
ارتکاب این خلاف ها اموری را که سبب تسهیل امر تحصیل و مقرّب آن میباشند پراکنده | |||
نموده و دل و قلب را به غیر دانش و تحصیل آن مشغول نموده و سبب تضییع اوقات | |||
میگردد. | |||
متن: | |||
و امّا اختیار الشّریک: | |||
فینبغی ان یختار المجدّ و الا ورع و صاحب الطّبع المستقیم و یحترز من | |||
الکسلان و المعطّل و مکثار الکلام و المفسد و الفتّان. | |||
قیل فی الحکمة الفارسیّة: | |||
ص : 15 | |||
==== در بیان اختیار هم بحث ==== | |||
===== نظم ===== | |||
تا توانی میگریز از یار بد | |||
یار | |||
بد بدتر بود از مار بد | |||
مار بد تنها تو را بر جان زند | |||
یار | |||
بد بر جان و هم ایمان زند | |||
و قیل: | |||
فاعتبر الارض باسمائها | |||
و | |||
اعتبر الصّاحب بالصّاحب | |||
ترجمه: | |||
در بیان اختیار هم بحث | |||
بر طالب علم سزاوار است در بحث کسی را شریک خود قرار دهد که ساعی در | |||
تحصیل علم بوده و از دیگران باتقوی تر و دارای طبع و سلیقه ای مستقیم باشد، از | |||
اشخاص کسل و تنبل و کثیر الکلام و اهل فتنه و فساد بپرهیزد چنانچه در حکمت فارسی | |||
آمده است: | |||
شعر | |||
تا توانی میگریز از یار بد | |||
یار | |||
بد بدتر بود از مار بد | |||
مار بد تنها تو را بر جان زند | |||
یار | |||
بد بر جان و هم ایمان زند | |||
یعنی: تا میتوانی از رفیق نامناسب و بد اجتناب کن زیرا چنین رفیقی از | |||
مار زننده بدتر است زیرا مار فقط بر بدن انسان زده و او را هلاک میکند ولی رفیق بد | |||
هم شخص را هلاک کرده و هم ایمان را می برد. | |||
و درهمین باره گفته شده: | |||
فاعتبر الارض باسمائها | |||
و | |||
اعتبر الصّاحب بالصّاحب | |||
ص : 16 | |||
===== پاره ای از وظائف طالب علم ===== | |||
یعنی: زمین را بواسطه نشانه ها و علائمش از قبیل کوهها و تپّه ها و | |||
آب ها بشناس و شخص را نیز بوسیله صاحب و رفیقش اعتبار نما. | |||
متن: | |||
و ینبغی ان تعظم العلم و اهله بالقلب غایة التّعظیم. | |||
قیل: الحرمة خیر من الطّاعة. | |||
حتّی لم یؤخذ الکتاب و لم یطالع و لم یقرء الدّرس الّا مع الطّهارة. | |||
و ینبغی ان یجود کتابة الکتاب و لا یقرمط و یترک الحاشیة الّا عند | |||
الضّرورة، لانّه ان عاش ندم و ان مات شتم. | |||
و ینبغی ان یستمع العلم بالتّعظیم و الحرمة لا بالاستهزاء و لا یختار | |||
نوع العلم بنفسه بل یفوّض امره الی استاده لانّ الاستاد قد حصل له التّجارب فی ذلک | |||
عند التّحصیل و قد عرف ما ینبغی لکلّ احد و ما یلیق بطبیعته و ینبغی لطالب العلم | |||
ان لا یجلس قریبا من الاستاد عند السّبق بغیر الضّرورة بل ینبغی ان یکون بینه و | |||
بین الاستاد قدر قوس لانّه اقرب الی التّعظیم. | |||
و ینبغی لطالب العلم ان یحترز عن الاخلاق الذّمیمة، فانّها کلاب معنویّة. | |||
قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: | |||
لا یدخل الملئکة بیتا فیه کلب او صورة کلب. | |||
ترجمه: | |||
پاره ای از وظائف طالب علم | |||
بر طالب علم سزاوار است که علم و اهل آن را قلبا احترام و کمال تعظیم | |||
را در حقّشان رعایت کند. | |||
ص : 17 | |||
در این باره گفته شده: | |||
احترام از اطاعت و بردن فرمان بهتر میباشد. | |||
حتّی هیچگاه برداشتن کتاب و مطالعه آن و خواندن درس را بدون طهارت | |||
انجام ندهد. | |||
نوشته ای را که می نگارد سعی کند که زیبا بوده و سطور و کلمات را | |||
زیاد نزدیک بهم ننویسد از حاشیه نویسی حذر کند مگر در وقت ضرورت و احتیاج زیرا اگر | |||
بماند و در آینده بآنها نظر کند پشیمان شده و اگر فوت شود دیگران بوی ناسزا گویند | |||
زیرا بسا حواشی اشتباه بوده یا بسیار سطحی و قابل درج کردن نمیباشد. | |||
سزاوار است علم با تعظیم و احترام شنیده شود نه با استهزاء و سخریّه و | |||
نیز شایسته است خود نوع علم را اختیار نکرده بلکه در انتخاب آن باستاد مراجعه کند | |||
زیرا استاد در این باره تجاربی را در وقت تحصیلش بدست آورده و علمی را که سزاوار | |||
هرکس باشد احراز نموده و دانشی را که لایق به طبیعت اشخاص باشد میداند چیست و | |||
شایسته است طالب علم نزدیک استاد ننشیند مگر حاجت و ضرورتی اقتضاء آنرا بنماید | |||
بلکه جا دارد بین وی و استاد بمقدار یک کمان فاصله شود چه آنکه این امر به تعظیم | |||
استاد اقرب و نزدیکتر است. | |||
بر طالب علم سزاوار است از اخلاق زشت و ناپسند احتراز کند چه آنکه | |||
اخلاق بد در معنا سگهائی هستند که شخص با آنها محشور است. | |||
پیامبر بزرگ اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: | |||
در خانه ای که سگ یا صورت آن نصب شده باشد ملائک داخل نمیشوند. | |||
ص : 18 | |||
=== فصل چهارم: در کوشش و مواظبت و ملازمت طالب علم نسبت به تحصیل آن === | |||
متن: | |||
الفصل الرّابع: فی الجدّ و المواظبة و الملازمة | |||
ثمّ لا بدّ لطالب العلم من الجدّ و المواظبة و الملازمة. | |||
قیل: | |||
من طلب شیئا و جدّ وجد و من قرع بابا و لجّ ولج. | |||
و قیل: | |||
بقدر ما یسعی ینال ما یتمنّی. | |||
قیل: | |||
یحتاج فی التّعلّم الی جدّ الثّلاثة: المتعلّم و الاستاد و الاب | |||
انکان فی الحیوة. | |||
و لا بدّ لطالب العلم من المواظبة علی الدّرس و التّکرار فی اوّل | |||
اللّیل و آخره و مابین العشائین و وقت السّحر و وقت مبارک. | |||
قیل: | |||
من اسهر نفسه باللّیل فقد فرح قلبه بالنّهار و یغتنم ایّام الحداثة و | |||
عنفوان الشّباب و لا یجتهد نفسه جهدا یضعف النّفس و | |||
ص : 19 | |||
ینقطع عن العمل، بل یستعمل الرّفق فی ذلک. | |||
و الرّفق فی ذلک اصل عظیم فی جمیع الاشیاء. | |||
ترجمه: | |||
فصل چهارم: در کوشش و مواظبت و ملازمت طالب علم نسبت به تحصیل آن | |||
بر طالب علم لازمست در راه تحصیل علم سعی و کوشش کرده و بر بدست | |||
آوردنش مواظبت جمیل نموده و با هرچه سبب رسیدن بآن است ملازم و همراه باشد لذا در | |||
این باره چنین گفته شده: | |||
کسیکه چیزی را طلب کند و برای تحصیلش جدّ و جهد نماید آنرا می یابد و | |||
کسیکه دربی را بکوبد و از خود اصرار نشان دهد بالاخره درب باز شده و وی بدرون داخل | |||
میشود. | |||
و نیز گفته شده: | |||
بمقداری که شخص سعی و کوشش کند بآرزو و آنچه تمنّا دارد میرسد. | |||
و همچنین گفته شده: | |||
در تعلّم و فراگرفتن علم به سعی و کوشش سه نفر نیاز است: | |||
1- طالب علم و فراگیرنده آن. | |||
2- استاد. | |||
3- پدر در صورتیکه در حیات باشد. | |||
طالب علم باید بر درس و تکرار آن در ابتداء و انتهای شب و بین مغرب و | |||
عشاء و وقت سحر و زمانیکه مبارک است مواظبت داشته | |||
ص : 20 | |||
باشد. در این باره گفته شده: | |||
کسیکه در شب بیداری بکشد در روز قلبش شاد میباشد، طالب علم باید | |||
ایّام نوجوانی و شباب را غنیمت شمارد، خود را بمشقّتی که نفسش را ضعیف و از انجام | |||
اعمال وی را بازدارد نیاندازد بلکه در این راه طریق مرافقت را به پیماید چه آنکه | |||
مدارا و مرافقت اصل عظیمی است در جمیع اشیاء. | |||
متن: | |||
و لا بدّ لطالب العلم من الهمّة العالیة فی العلم، فانّ المرء یطیر | |||
بهمّته کالطّیر یطیر بجناحیه، فلا بدّ ان یکون همّته علی حفظ جمیع الکتب حتّی یحصل | |||
البعض. | |||
فامّا اذا کان له همّة عالیة و لم یکن له جدّ او کان له جدّ و لم یکن | |||
له همّة عالیة لا یحصل له الّا قلیلا من العلم و ینبغی ان یتعّب نفسه علی الجدّ و | |||
التّحصیل و المواظبة بالتّأمّل فی فضائل العلوم و دقایقها، فانّ العلم یبقی و غیره | |||
یفنی، فانّه حیوة ابدیّة. | |||
ترجمه: | |||
طالب علم شایسته است که در تحصیل علم همّتی عالی و بلند داشته باشد | |||
چه آنکه شخص همچون پرنده ای که با دو بالش پرواز میکند با همّت خود میتواند طیران | |||
نماید، ازاینرو می باید همّتش بر حفظ تمام کتب بوده تا بر بعض آن نائل آید. | |||
و امّا وقتی همّتی عالی داشت ولی جدّ و جهد ننمود یا جدّ و جهد داشت | |||
و فاقد همّتی عالی بود از علم قلیلی را تحصیل میکند و از دانش نفع کثیری نمی برد. | |||
سزاوار است نفس خود را در سعی و تحصیل و مواظبت بر آن بواسطه دقّت در | |||
فضائل علوم و نکات برجسته و باریک آنها به مشقّت و تعب بیاندازد و این رنج و مشقّت | |||
بجا و ارزشمند است چه آنکه علم | |||
ص : 21 | |||
باقی مانده و غیر آن فانی میشود زیرا علم زندگانی جاودانی است. | |||
متن: | |||
قیل: | |||
العالمون احیاء و ان ماتوا. | |||
و کفی بلذّة العلم داعیا الی التّحصیل للعاقل و قد یتولّد الکسل من | |||
کثرة البلغم و الرّطوبات. | |||
و طریق تقلیله، تقلیل الطّعام و ذلک، لانّ النّسیان من کثرة البلغم و | |||
کثرة البلغم من کثرة شرب الماء و کثرة شرب الماء من کثرة الاکل و الخبز الیابس | |||
یقطع البلغم و الرّطوبة و کذا اکل الزّبیب. | |||
و لا یکثر الاکل منه حتّی لا یحتاج الی شرب الماء، فیزید البلغم. | |||
ترجمه: | |||
گفته شده: | |||
دانشمندان زنده اند اگرچه بحسب ظاهر از دنیا رخت بربسته باشند. | |||
و لذّت علم و دانش خود کافی است که عاقل را بتحصیل آن دعوت نماید. | |||
و گاه باشد که کسالت و خمودگی از کثرت بلغم و ازدیاد رطوبات متولّد | |||
شود و راه کاهش دادن آن کم خوردن است زیرا فراموشی از بلغم زیادی پدید آمده و | |||
زیادی بلغم از کثرت شرب آب بوجود می آید و زیاد نوشیدن آب از پرخوری حاصل میشود و | |||
نان خشک بلغم و رطوبت را از بدن قطع و ریشه کن مینماید چنانچه خوردن کشمش نیز واجد | |||
همین خصوصیّت است. | |||
لازم بتذکّر است خوردن زیاد کشمش را نیز ترک کند تا احتیاج به نوشیدن | |||
آب زیاد نشده و در نتیجه بلغم زیاد گردد. | |||
ص : 22 | |||
متن: | |||
و السّواک یقلّل البلغم و یزید فی الحفظ و الفصاحة. | |||
و کذا القئ یقلّل البلغم و الرّطوبات و طریق تقلیل الاکل التّأمّل فی | |||
منافع قلّة الاکل و هی الصّحّة و العفّة و غیرهما و التّأمّل فی مضارّ کثرة الاکل | |||
و هی الامراض و کلالة الطبع. | |||
و قیل: | |||
البطنة تذهب الفطنة. | |||
و ینبغی ان لا یأکل الاطعمة الدّسمة و یقدّم فی الاکل الالطف و | |||
الاشهی و ان لا یسعی فی الاکل و النّوم الّا لغرض الطّاعات کالصّلوة و الصّوم و | |||
غیرهما. | |||
ترجمه: | |||
و مسواک نمودن موجب کم شدن بلغم و زیادی حافظه و پیدا شدن فصاحت | |||
میگردد و نیز قئ کردن و استفراغ نمودن بلغم و رطوبات بدن را کم میکند. | |||
و طریق کاهش دادن خوردن اینستکه شخص در منافع آن از قبیل صحّت و | |||
تندرستی و عفّت نفس بیاندیشد و از طرفی در مضارّ و مفاسد پرخوری که امراض و | |||
بیماریهای ناشی از آن و وامانده گی طبع و غیر متعادل شدن آن است تأمّل نماید. | |||
گفته اند: | |||
پرخوری و شکم پرستی زیرکی و فطانت را از بین میبرد. | |||
شایسته است اغذیه چرب نخورند، در وقت تناول ابتداء غذاهای نرم و لذیذ | |||
را بخورند به خوردن غذا و خوابیدن روی نیاورده مگر بمنظور پیدا شدن قوّه و نشاط | |||
جهت طاعات همچون نماز و روزه و غیر ایندو. | |||
ص : 23 | |||
=== فصل پنجم: در ابتداء شروع بدرس و مقدار و ترتیب آن === | |||
==== اشاره ==== | |||
متن: | |||
الفصل الخامس فی بدایة السّبق و قدره و ترتیبه | |||
ینبغی ان یکون بدایة السّبق یوم الاربعاء کما قال رسول اللّه صلّی | |||
اللّه علیه و آله: | |||
ما من شیئ بدء یوم الاربعاء الّا و قد تمّ و کلّ عمل من اعمال الخیر | |||
لا بدّ ان یوقع یوم الاربعاء و ذلک لانّ یوم الاربعاء یوم خلق اللّه فیه النّور و | |||
هو یوم نحس فی حقّ الکفّار، فیکون مبارکا. | |||
و امّا قدر السّبق فی الابتداء: | |||
فینبغی ان یکون قدر السّبق للمبتدء بقدر ما یمکن بالاعادة مرّتین | |||
بالرّفق و التّدریج. | |||
فامّا اذا طال السّبق فی الابتداء و احتاج الی الاعادة عشر مرّات فهو | |||
فی الانتهاء ایضا کذلک لانّه یعتاده کذلک و لا یترک تلک الاعادة بجهد کثیر. | |||
و قد قیل: | |||
الدّرس حرف و التّکرار الف. | |||
ص : 24 | |||
==== مقدار ابتداء شروع به درس ==== | |||
ترجمه: | |||
فصل پنجم: در ابتداء شروع بدرس و مقدار و ترتیب آن | |||
شایسته است که ابتداء شروع به درس را روز چهارشنبه قرار دهند چنانچه | |||
حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: | |||
هیچ چیزی در روز چهارشنبه شروع نشده مگر آنکه باتمام میرسد و هرعملی از | |||
اعمال خیر لازم است در روز چهارشنبه واقع شود زیرا در این روز حقتعالی نور را | |||
بیافرید و این روزی است که در حقّ کفّار نحس بوده بنابراین برای مؤمنین روز میمون | |||
و مبارکی است. | |||
مقدار ابتداء شروع به درس | |||
و امّا مقدار شروع به درس در روز اوّل سزاوار است باندازه ای باشد که | |||
شخص بتواند به تأنّی و آرامی آنرا دو بار اعاده کند یعنی به دو مرتبه مطالعه درس | |||
را بخوبی یاد گیرد. | |||
و امّا اگر بقدری درس طولانی باشد که با دو مرتبه مطالعه و یکبار | |||
تکرار نتواند آنرا یاد گرفته بلکه به ده بار نیازمند باشد پس در پایان نیز چنین | |||
بوده و هرمطلبی را می باید ده بار تکرار کند تا بیادش بماند چون وقتی در ابتداء | |||
شروع اینطور نمود عادتش بر آن مستقرّ میگردد. | |||
شایسته نیست که شخص طالب علم تکرار و اعاده درس را واگذارد بلکه در | |||
این راه سزاوار است رنج و مشقّت بسیار متحمّل گردد و دروس خود را تکرار کند چه | |||
آنکه گفته شده: | |||
درس یک حرف بوده و تکرارش هزار حرف میباشد. | |||
ص : 25 | |||
==== ترتیب قرائت دروس ==== | |||
متن: | |||
و ینبغی ان یبتدی بشیئ یکون اقرب الی فهمه و الاساتید کانوا یختارون | |||
للمبتدی صغارات المتون اقرب الی الفهم و الضّبط، فینبغی ان یعید السّبق بعد الضّبط | |||
و الاعادة کثیرا و لا یکتب المتعلّم شیئا لا یفهمه، فانّه یورث کلالة الطّبع و | |||
تذهب الفطنة و یضیع الاوقات. | |||
و ینبغی ان یجتهد فی الفهم من الاستاد بالتّأمّل و التّفکّر و کثرة | |||
التّکرار فانّه اذا قلّ السّبق و کثرت التّکرار و التّأمّل یدرک و یفهم. | |||
و قیل: | |||
حفظ حرفین خیر من سماع ورقین. | |||
فاذا تهاون فی الفهم و لم یجتهد مرّة او مرّتین یعتاد ذلک فی الفهم، | |||
فلا یفهم الکلام الیسیر فینبغی ان لا یتهاون فی الفهم بل یجتهد و یدعو اللّه تعالی | |||
و یتضرّع الیه، فانّه یجیب من دعاه و لا یخیّب من رجاه. | |||
ترجمه: | |||
ترتیب قرائت دروس | |||
شایسته است طالب علم ابتداء به درسی شروع کند که بفهمش نزدیکتر باشد | |||
و اساتید نیز برای مبتدی متون کوتاه و کم را که بفهم متعلّمین اقرب و نزدیک تر است | |||
برگزینند. | |||
سزاوار است بعد از اینکه درس را ضبط و حفظ نمود آنرا اعاده نماید و | |||
این امر را بحدّ کثرت و وفور برساند چیزی را که نفهمیده ننویسد چون موجب خستگی طبع | |||
بوده و فطانت و زیرکی را از بین میبرد و اوقات را ضایع و تباه میسازد. | |||
شایسته است در فهمیدن درس از استاد جهد و کوشش کرده | |||
ص : 26 | |||
و در این راه از تأمّل و تفکّر غفلت نورزد آنرا زیاد تکرار نماید چه | |||
آنکه درس وقت کم بود و تکرارش زیاد و تأمّل در آن فراوان قطعا درس درک شده و | |||
فهمیده میشود. | |||
گفته شده: | |||
حفظ نمودن دو حرف از شنیدن دو ورق مطالب بهتر است. | |||
بنابراین وقتی در فهم مطالب سستی از خود نشان داد و سعی در تکرار آن | |||
به یک یا دو بار ننمود و این معنا در فهم و ادراکش عادت شده و در نتیجه کلام و سخن | |||
کوتاه و کم را نمی فهمد لذا شایسته است از هرگونه سستی در فهم مطالب و مسائل | |||
احتراز کرده و در قبال آن اجتهاد و سعی در فراگرفتن آنها بکند و همراه سعی و کوشش | |||
از خداوند متعال قوّه فهم و ادراک نیز خواسته و بدرگاهش تضرّع و زاری نماید چه | |||
آنکه حضرتش جلّ و علا کسی را که او را بخواند اجابت کرده و امیدش را قطع نمیکند. | |||
متن: | |||
و لا بدّ لطالب العلم من المطارحة و المناظرة، فینبغی ان یکون | |||
بالانصاف و التّأنّی و التّأمّل فیحترز عن الشّغب و الغضب، فانّ المناظرة و | |||
المذاکرة مشاورة، انّما یکون لاستخراج الصّواب و ذلک انّما یحصل بالتّأمّل و | |||
الانصاف و لا یحصل بالغضب و الشّغب. | |||
و فایدة المطارحة و المناظرة اقوی من فایدة مجرّد التّکرار، لانّ فیه | |||
تکرارا مع زیادة. | |||
قیل: | |||
مطارحة ساعة خیر من تکرار شهر لکن اذا کان منصفا سلیم الطّبع. | |||
ص : 27 | |||
و ایّاک و المناظرة مع غیر مستقیم الطّبع، فانّ الطّبیعة مسترقّة و | |||
الاخلاق متعدّیة و المجاورة مؤثّرة. | |||
و ینبغی لطالب العلم ان یکون متأمّلا فی جمیع الاوقات فی دقائق | |||
العلوم و یعتاد ذلک، فانّما یدرک الدّقائق بالتّأمّل و لهذا قیل: | |||
تأمّل، تدرک. | |||
ترجمه: | |||
بر طالب علم لازم است که مجلس مباحثه و مناظره داشته باشد و شایسته | |||
است در این مجلس از طریق انصاف و آرامش و تأمّل خارج نشود، از خصومت و اعمال غضب | |||
دوری نماید چه آنکه مناظره و مذاکره خود نوعی مشاورت و تبادل افکار بوده که جهت | |||
استخراج مطالب حقّه و رسیدن به صواب صورت میگیرد و بدون تردید این غرض با تأمّل و | |||
اعمال انصاف حاصل شده و ابدا از طریق غضب و طرح منازعه و خصومت بدست نمی آید. | |||
باید دانست که فایده و نفع مباحثه و مناظره از فایده صرف تکرار | |||
شدیدتر و قوی تر است چه آنکه در آن هم تکرار درس بوده و هم امری زائد بر آن. | |||
در این باره گفته شده: | |||
یک ساعت مباحثه داشتن از تکرار یک ماه بهتر است مشروط باینکه شخص | |||
منصف و دارای طبعی سالم باشد. | |||
الحذر از مباحثه با کسیکه سلیقه و طبعی غیر مستقیم دارد چه آنکه | |||
طبیعت بشری رقیق و لطیف بوده و قابلیّتش برای اثر و پذیرش خصلت ها در حدّ کمال است | |||
و از طرفی دیگر اخلاق متعدّی و مسری بوده و مجاورت با اشخاص کاملا مؤثّر است. | |||
ص : 28 | |||
شایسته است که طالب علم در تمام اوقات خود را به تأمّل و دقّت در | |||
دقائق علوم و مطالب باریک و ظریف علمی وادار کند و نفس خویش را بآن عادت دهد چه | |||
آنکه دقائق علوم به تأمّل نمودن و امعان نظر درک میشود و ازاینرو است که گفته اند: | |||
دقّت نما تا درک کنی. | |||
متن: | |||
و لا بدّ من التّأمّل قبل الکلام حتّی یکون صوابا، فانّ الکلام | |||
کالسّهم، فلا بدّ من تقدیمه بالتّأمّل قبل الکلام حتّی یکون ذکره مصیبا فی اصول | |||
الفقه. | |||
و هذا اصل کبیر و هو ان یکون کلام الفقیه المناظر بالتّأمّل. | |||
و یکون مستفیدا فی جمیع الاحوال و الاوقات و عن جمیع الاشخاص. | |||
قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: | |||
الحکمة ضالّة المؤمن اینما وجدها اخذها. | |||
و قیل: | |||
خذ ما صفی ودع ما کدر. | |||
و لیس لصحیح البدن و العقل عذر فی ترک العلم. | |||
ترجمه: | |||
لازمست پیش از سخن گفتن تأمّل و فکر نموده تا کلامش صواب باشد چه | |||
آنکه سخن همچون تیر است پس چاره ای نیست از تقدیم تأمّل و فکر پیش از آن تا ذکرش | |||
در اصول فقه بصواب برسد و این قاعده و اصل بزرگی میباشد که عبارتست از اینکه کلام | |||
فقیه برای شخص ناظر از روی تأمّل و فکر باشد. | |||
و شایسته است که طالب علم در جمیع احوال و تمام اوقات | |||
ص : 29 | |||
مستفید بوده و از تمام اشخاص بهره ببرد. | |||
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: | |||
حکمت گمشده مؤمن بوده هرکجا که آنرا بیابد برمیدارد. | |||
و گفته شده: | |||
آنچه صاف و از آلوده گیها منزّه است بگیر و آنچه کدر و تیره است | |||
واگذار. | |||
و کسیکه دارای بدن و عقل سالمی است در ترک علم و دانش معذور نمیباشد. | |||
متن: | |||
و للمتعلّم ان یشتغل بالشّکر باللّسان و الارکان بان یری الفهم و | |||
العلم من اللّه تعالی و یراعی الفقراء بالمال و غیره و یطلب من اللّه تعالی | |||
التّوفیق و الهدایة، فانّ اللّه تعالی هاد لمن استهداه به. | |||
و من یتوکّل علی اللّه فهو حسبه انّ اللّه بالغ امره قد جعل اللّه | |||
لکلّ شیئ قدرا. | |||
و ینبغی لطالب العلم ان یکون ذا همّة عالیة لا یطمع فی اموال النّاس. | |||
قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: | |||
ایّاک و الطّمع، فانّه فقر حاضر، فلا ینجل بما عنده من المال، بل | |||
ینفق علی نفسه و علی غیره. | |||
قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: | |||
النّاس کلّهم فی الفقر مخافة للفقر. | |||
و کان فی الزّمان الاوّل یتعلّمون الحرفة، ثمّ یتعلّمون العلم حتّی | |||
لا یطمعون فی اموال النّاس. | |||
ص : 30 | |||
و فی الحکمة: | |||
من استغنی بمال النّاس افتقر و العالم اذا کان طامعا لا یبقی له حرفة | |||
العلم و لا یقول بالحقّ. | |||
ترجمه: | |||
بر متعلّم و فراگیرنده دانش است که زبان و اعضاء و جوارحش را به | |||
شکرگذاری حقتعالی مشغول نماید و مقصود از شکر اینست که فهم و دانش را از جانب | |||
حقتعالی دیده و نیازمندان را با مال و غیر آن مورد ملاطفت و رعایت خویش قرار دهد و | |||
پیوسته از حضرتش فراهم آمدن اسباب و هدایت را بخواهد چه آنکه باریتعالی هرکسی را | |||
که از وی طلب هدایت کند رهنمائی فرماید. | |||
چنانچه خود در قرآن عزیز میفرماید: | |||
کسیکه بر خدا توکّل کند پس او کفایتش کند او است که امرش بر تمام | |||
ماسوی نافذ میباشد، برای هرچیز اندازه و مقداری مقرّر فرموده است. | |||
سزاوار است که طالب علم دارای همّتی بلند بوده و هرگز در اموال و | |||
ثروت مردم طمع و چشم داشتی نداشته باشد. | |||
حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: | |||
الحذر از طمع، چه آنکه آن فقری است فعلی، پس طالب علم بخل نکرده و | |||
آنچه نزدش از مال است بر خود و دیگران انفاق کند. | |||
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: | |||
تمام مردم بجهت ترس از فقر در نداری و بی چیزی زندگی میکنند. | |||
در زمانهای پیش ابتداء حرفه و صنعتی را می آموخته پس از | |||
ص : 31 | |||
آن به یاد گرفتن علم میپرداختند تا بدینوسیله در اندوخته های مردم | |||
چشم داشتی نداشته باشند. | |||
و در کلام حکمت آمیز آمده: | |||
کسیکه به مال مردم غناء بطلبد فقیر میگردد و عالم وقتی طمع در مال | |||
دیگران داشت برایش علمی باقی نمیماند و هرگز بحقّ تکلّم نمیکند. | |||
متن: | |||
و ینبغی لطالب العلم ان یعدّ نفسه و یقدّر تقدیرا فی التّکرار، فانّه | |||
لا یستقرّ قلبه حتّی لا یبلغ ذلک المبلغ. | |||
و ینبغی ان یکرّر سبق الامس خمس مرّات و سبق الیوم الّذیّ قبل الامس | |||
اربع مرّات و سبق الّذی قبله ثلاثا و الّذیّ قبله اثنان و الّذیّ قبله واحدا فهذا | |||
ادعی و اقرب الی الحفظ و التّکرار. | |||
فینبغی ان لا یعتاد المخافة فی التّکرار، لانّ الدّرس و التّکرار لا | |||
بدّ ان یکون بقوّة و نشاط و لا یجتهد جهدا یجهد نفسه لئلّا ینقطع عن التّکرار، | |||
فخیر الامور اوسطها و لا بدّ له من المداومة فی العلم من اوّل التّحصیل الی آخره. | |||
ترجمه: | |||
سزاوار است طالب علم خود را آماده و مهیّا نموده و در تکرار مقداری | |||
را معیّن و تقدیر نماید چه آنکه قلب او آرام نخواهد گرفت مگر آنکه بآن مبلغ و | |||
مقدار برسد. | |||
و شایسته است درس روز قبل را پنج بار و درس روزی که پیش از آنست چهار | |||
مرتبه و درس قبل از آنرا سه و آنچه پیش از آنست دو و درس جلوتر از آنرا یک بار | |||
مرور و تکرار نماید چه آنکه این امر به | |||
ص : 32 | |||
حفظ مطلب نزدیکتر و اثرش در آن بیشتر است. | |||
سزاوار است در مقام تکرار خفّت و سستی را شعار خود نکند چه آنکه درس | |||
و تکرارش هردو می باید با نیرو و نشاط باشد، سعی کند که خود را خسته و کوفته نسازد | |||
تا از تکرار بازبماند چه آنکه بهترین امور حدّ وسط آنها میباشد. | |||
لازمست طالب علم از ابتداء تحصیل تا پایانش مداومت در علم و دانش | |||
داشته باشد. | |||
ص : 33 | |||
=== فصل ششم: در بیان توکل === | |||
متن: | |||
الفصل السّادس فی التّوکّل | |||
لا بدّ لطالب العلم من التّوکّل و لا یهمّ لامر الرّزق و لا یشغل | |||
قلبه بذلک و یصبر، لانّ طلب العلم امر عظیم و فی طلب تحصیله اجر جزیل و هو افضل من | |||
القرائة عند اکثر العلماء فمن صبر علی ذلک فقد وجد لذّة تفوق سایر لذّات الدّنیا و | |||
لهذا کان محمّد بن الحسن الطّوسی (ره) اذا اسهر اللّیالی و حلّ له مشکلات یقول: | |||
این ابناء الملوک من هذه اللّذّة. | |||
و ینبغی ان لا یشغل بشیئ و لا یعرض عن الفقه و الحدیث و التّفسیر و | |||
القرآن. | |||
ترجمه: | |||
فصل ششم: در بیان توکّل | |||
برای طالب علم لازمست که خود را بصفت حسنه توکّل آراسته و همّتش را | |||
برای امر رزق و روزی صرف نکرده و دلش را برای | |||
ص : 34 | |||
این امر مشغول نکرده بلکه در این رابطه صابر و شکیبا باشد چه آنکه | |||
طلب دانش امر بزرگی است و در طلب آن اجر فراوانی میباشد و از نظر اکثر ارباب علم | |||
طلب دانش افضل و برتر است از قرائت و خواندن آن لذا کسی که در تحصیل آن صابر باشد | |||
پس لذّتی می یابد فوق تمام لذّات دنیا ازاینرو بود که مرحوم شیخ اجلّ محمّد بن حسن | |||
طوسی معروف به شیخ طائفه امامیّه قدّس سرّه وقتی شبها را بی خوابی میکشید و در حلّ | |||
مشکلات علوم صبر بخرج میداد تا برایش گره گشاده میگشت میفرمود: | |||
فرزندان سلاطین کجا هستند تا لذّت علم را که من می چشم بچشند. | |||
شایسته است طالب علم خود را بشیئ مشغول و سرگرم نکند و از فقه و حدیث | |||
و تفسیر و قرآن اعراض ننماید. | |||
ص : 35 | |||
=== فصل هفتم: در بیان وقت تحصیل === | |||
متن: | |||
الفصل السّابع فی وقت التّحصیل | |||
قیل: وقت التّعلّم من المهد الی اللّحد. | |||
و افضل اوقاته شرع الشّباب و وقت السّحر و مابین العشائین. | |||
و ینبغی ان یستغرق جمیع اوقاته، فاذا ملّ من علم یشتغل بعلم آخر. | |||
و کان محمّد بن الحسن لا ینام اللّیل و کان یضع عنده دفاتر اذا ملّ | |||
من نوع ینظر الی نوع آخر و کان یضع عنده الماء و یزیل نومه بالماء و کان یقول: | |||
النّوم من الحرارة. | |||
ترجمه: | |||
فصل هفتم: در بیان وقت تحصیل | |||
چنین گفته شده: وقت تعلّم و فراگیری دانش از گهواره تا گور میباشد. | |||
ص : 36 | |||
و برترین اوقاتش ایّام جوانی و هنگام سحر و بین عشائین (زمان بین | |||
مغرب و عشاء) میباشد. | |||
و شایسته است که طالب علم تمام وقتش را مستغرق در تحصیل علم نماید، | |||
پس وقتی از علمی ملول و دلتنگ گردید به دانش دیگر خود را سرگرم کند. | |||
در احوالات مرحوم شیخ الطّائفه محمّد بن حسن طوسی آمده که ایشان شب | |||
را نخوابیده و نزدشان دفاتر و کتبی می نهادند و وقتی از یک نوع دانش خسته و دلتنگ | |||
می شدند به نوع دیگرش نظر می افکندند و پیوسته در کنارش آبی بود که خواب را با آب | |||
از خود دور میساخت و میفرمود: خواب از حرارت ناشی میشود. | |||
ص : 37 | |||
=== فصل هشتم: در بیان مهربانی و نصیحت === | |||
متن: | |||
الفصل الثّامن فی الشّفقّة و النّصیحة | |||
ینبغی ان یکون صاحب العلم مشفقا، ناصحا، فالحسد یضرّ و لا ینفع، بل | |||
یشغله نیّة تحصیل الکمال و ینبغی ان یکون همّة المعلّم ان یصیر المتعلّم فی قرنه | |||
عالما و یشفق علی تلامذته بحیث فاق علی علماء العالم. | |||
و ینبغی لطالب العلم ان لا ینازع احدا و لا یخاصمه، لانّه یضیع | |||
الاوقات، فالمحسن سیجزی باحسانه و المسئ سیکفیه مساویه. | |||
قیل: | |||
علیک ان تشتغل بمصالح نفسک لا بقهر عدوّک، فاذا اقمت بمصالح نفسک | |||
تضمّن ذلک قهر عدوّک ایّاک و المعادات فانّها تفضحک و تضیّع اوقاتک و علیک | |||
بالتّأمّل لا سیّما من السّفهاء و ایّاک ان تظنّ بالمؤمن سوء، فانّه منشاء العداوة | |||
و لا یحلّ ذلک لقوله علیه السّلام: | |||
ظنّوا بالمؤمنین خیرا. | |||
و انّما ینشاء ذلک من حیث النّفس. | |||
ص : 38 | |||
ترجمه: | |||
فصل هشتم: در بیان مهربانی و نصیحت | |||
شایسته و سزاوار است صاحب علم مهربان، ناصح و پنددهنده بوده و از حسد | |||
و رشگ بردن برحذر باشد چه آنکه حسد مضرّ بوده و نفعی ندارد بلکه وجود چنین صفت | |||
ذمیمه ای صاحب دانش و طالب علم را از نیّت تحصیل کمال بازمیدارد. | |||
و سزاوار است اینکه همّت استاد و معلّم این باشد که متعلّم و شاگرد | |||
را در بین اقران و امثالش عالم برجسته و دانشمندی فرزانه گرداند. | |||
و نیز از وظایف معلّم اینستکه بر شاگردان خود دلسوز و مهربان باشد | |||
بطوریکه ایشان را بنوع و نحوی تربیت کند که بر دانشمندان عالم برتر گردند. | |||
و شایسته و سزاوار است که اهل علم و طالب دانش با احدی در مقام | |||
منازعه و مخاصمه برنیاید زیرا این امر اوقات شریف را تباه و تضییع میکند و در قبال | |||
آن محسن بزودی بواسطه احسانش مأجور واقع شده و مسئ و بدرفتار عنقریب گرفتار زشتی | |||
اعمال و رفتارش خواهد شد. | |||
چنین گفته شده: | |||
بر تو است که در راه اصلاح نفس خود کوشا بوده و از قهر و غلبه بر | |||
دشمنت اجتناب و دوری نمائی چه آنکه وقتی به تربیت نفس و اصلاح آن قیام نمودی بر | |||
دشمنت نیز قاهر و غالب خواهی آمد. | |||
الحذر از اعمال دشمنی چه آنکه آن تو را مفتضح و رسوا کرده | |||
ص : 39 | |||
و اوقات گرانبهایت را تباه میسازد و بر تو است که تأمّل و حالت | |||
احتیاط داشته باشی مخصوصا از اشخاص نادان و سفیه و الحذر از سوء ظنّ بردن به اهل | |||
ایمان چه آنکه این امر منشاء و سبب عداوت ها و دشمنی ها میباشد و از حیث شرع نیز | |||
حلال و جایز نیست چه آنکه معصوم علیه السّلام فرمودند: | |||
بمؤمنین گمان نیک برید. | |||
و این حالت بدبینی و سوء ظنّ صرفا از جانب نفس و ناشی از آن میباشد. | |||
ص : 40 | |||
=== فصل نهم: در بیان استفاده === | |||
متن: | |||
الفصل التّاسع فی الاستفادة | |||
ینبغی لطالب العلم ان یکون مستفیدا فی کلّ وقت حتّی یحصل له الفضل. | |||
و طریق الاستفادة ان یکون معه فی کلّ وقت محبرة حتّی یکتب ما یسمع من | |||
الفوائد. | |||
قیل: | |||
ما حفظ فرّ و ما کتب قرّ. | |||
قیل: | |||
العلم ما یؤخذ من افواه الرّجال لانّهم یحفظون احسن ما یسمعون و | |||
یقولون احسن ما یحفظون. | |||
و وصیّ شخص لابنه بان یحفظ کلّ یوم شقصا من العلم، فانّه یسیر و عن | |||
قریب یصیر کثیرا. | |||
فالعلم کثیر و العمر قصیر، فینبغی ان لا یضیع الطّالب له الاوقات و | |||
السّاعات و یغتنم اللّیالی و الخلوات. | |||
ص : 41 | |||
قیل: | |||
اللّیل طویل، فلا تقصره بمنامک و النّهار مضیئ، فلا تکدّره بآثامک. | |||
ترجمه: | |||
فصل نهم: در بیان استفاده | |||
سزاوار است طالب علم در تمام اوقات در مقام استفاده باشد تا برایش | |||
فضل و کمال حاصل شود. | |||
و طریق و راه استفاده اینستکه پیوسته با وی دواتی بوده تا آنچه از | |||
فوائد و مطالب ارزنده را می شنود بنویسد. | |||
گفته شده: | |||
آنچه حفظ میشود فراموش شده و آنچه نوشته میگردد ثابت و مستقرّ | |||
میماند. | |||
و نیز گفته اند: | |||
دانش آنستکه از دهان بزرگان گرفته شود چه آنکه ایشان بهترین کلماتی | |||
را که می شنوند حفظ کرده و نیکوترین محفوظات خود را بازگو میکنند. | |||
گفته اند شخصی فرزندش را چنین سفارش نمود که هرروز پاره و قسمتی از | |||
علم را فرابگیر، چه آنکه آن کم و ناچیز است ولی بزودی این اندک بسیار و فراوان | |||
میگردد. | |||
دانش و علم بسیار و فراوان است و در مقابلش عمر و وقت کوتاه، پس | |||
شایسته است طالب علم وقت و ساعات خود را تباه نکرده | |||
ص : 42 | |||
و شبها را مغتنم شمرده و از خلوات استفاده و بهره بردارد. | |||
گفته اند: | |||
شب طولانی است پس با خوابیدن آنرا کوتاهش مکن و روز نورانی بوده پس | |||
با نافرمانی ها و گناهانت مکدّر و تیره اش منما. | |||
متن: | |||
و ینبغی لطالب العلم ان یغتنم الشّیوخ و یستفید منهم و لا یتحسّر | |||
لکلّ مافات، بل یغتنم ما حصل له فی الحال و الاستقبال من تحمیل المشاقّ و المذلّة | |||
فی طلب العلم و التّملّق مذموم الّا فی طلب العلم، فانّه لا بدّ له من التّملّق | |||
للاستاد و الشّرکاء و غیرهم للاستفادة. | |||
و قیل: | |||
العلم عزّ لا ذلّ فیه و لا یدرک الّا بذلّ لا عزّ فیه. | |||
ترجمه: | |||
و برای طالب علم شایسته و سزاوار است که اساتید و بزرگان علم را در | |||
نظر داشته و وجودشان را مغتنم شمرده و از ایشان بهره ببرد و بر اوقات از دست رفته | |||
حسرت نخورده بلکه برای آنچه از زمان حال و آینده باقیمانده ارزش قائل شده و سعی | |||
کند آنها از دستش بیهوده نروند لذا خود را به تحمیل مشاقّ وادار نموده و در راه | |||
طلب علم هرذلّت و خواری را بر خود هموار نماید. | |||
چاپلوسی و تملّق در همه امور مذموم و ناپسند است مگر در راه تحصیل | |||
علم چه آنکه طالب علم می باید از استاد و شرکاء در بحث و دیگران بمنظور استفاده از | |||
آنها تملّق نموده و چاپلوسی کند. | |||
گفته شده: | |||
علم عزیز و شریف بوده ذلّت و خواری در آن نیست ولی درک نمیشود مگر به | |||
خواری که عزّت در آن نمیباشد. | |||
ص : 43 | |||
=== فصل دهم: در بیان تقوی در مقام تعلم === | |||
متن: | |||
الفصل العاشرفی الورع فی التّعلّم | |||
روی حدیث فی هذا الباب عن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله انّه | |||
قال: | |||
من لم یتورّع فی تعلّمه ابتلاه اللّه باحد من ثلاثة اشیاء: | |||
امّا ان یمیته فی شبابه او یوقع فی الرّساتیق او یبتلیه بخدمة | |||
السّلطان فمهما کان طالب العلم اورع کان علمه انفع و التّعلیم له ایسر و فوائده | |||
اکثر. | |||
و من الورع ان یحترز عن الشّبع و کثرة الکلام فیما لا ینتفع و ان | |||
یحترز عن اکل طعام السّوق ان امکن لانّ طعام السّوق اقرب الی النّجاسة و الخباثة و | |||
ابعد عن ذکر اللّه تعالی و اقرب الی الغفلة، لانّ ابصار الفقراء تقع علیه و لا | |||
یقدرون علی الشّراء فیتأذّون بذلک، فیذهب برکته. | |||
ترجمه: | |||
فصل دهم: در بیان تقوی در مقام تعلّم | |||
حدیث و روایتی در این باب از وجود مبارک حضرت رسول | |||
ص : 44 | |||
اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نقل شده و آن اینستکه فرمودند: | |||
کسیکه در فراگرفتن علمش ورع و تقوی نداشته باشد حقتعالی وی را بیکی | |||
از سه چیز مبتلاء میفرماید: | |||
یا او را جوانمرگ میکند یا در ده قرارش داده و عالم اهل ده میگردد و | |||
یا بخدمت سلطان مبتلایش میکند. | |||
پس طالب علم هرچه تقوایش بیشتر بوده دانشش پربارتر و تعلیم برایش | |||
سهل تر و فوائد آن بیشتر است. | |||
و از تقوی و ورع است اینکه از سیر کردن شکم و تکلّم زیاد در اموری که | |||
نفعی ندارد اجتناب کرده و از تناول غذای بازار حتّی الامکان بپرهیزد چه آنکه طعام | |||
بازار به نجاست نزدیکتر و خباثتش بیشتر بوده و انسان را از یاد خدا دور و به غفلت | |||
نزدیک مینماید زیرا چشمان فقراء بآن دوخته شده و قادر بر خریدنش نبوده و ازاینرو | |||
در اذیّت قرار گرفته اند و در نتیجه برکت از آن رفته است. | |||
متن: | |||
و ینبغی لطالب العلم ان یحترز عن الغیبة و عن مجالسة مکثار الکلام، | |||
فانّ من یکثر الکلام یسرق عمرک و یضیّع اوقاتک. | |||
و من الورع ان یجتنب من اهل الفساد و التّعطیل، فانّ المجالسة مؤثّرة | |||
لا محالة و ان یجلس مستقبل القبلة فی حال التّکرار و المطالعة و یکون مستنّا بسنّة | |||
النّبیّ صلّی اللّه علیه و آله. | |||
و یغتنم دعوة اهل الخیر عن دعوة الظّلوم و یطلب الهمّة و استدعی من | |||
الصّالحین. | |||
ترجمه: | |||
سزاوار است طالب دانش از غیبت و پشت سرگوئی دیگران اجتناب کرده و از | |||
هم نشینی با کسیکه سخن بسیار میگوید | |||
ص : 45 | |||
پرهیز نماید چه آنکه شخص پرسخن عمر تو را به یغما برده و اوقاتت را | |||
تباه میکند. | |||
و از تقوی است اینکه از اهل فساد و کساد اجتناب نماید چه آنکه مجالست | |||
و هم نشینی مؤثّر بوده و قطعا حالات و صفات هم نشین در شخص اثر میگذارد. | |||
سزاوار است در حال بحث و مطالعه رو بقبله بنشیند، پیوسته مؤدّب بآداب | |||
نبویّ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم باشد. | |||
دعوت اهل خیر را مغتنم شمرده و اجابت کرده و از دعوت ظالم و ستمکار | |||
حذر نماید، طالب همّت بوده و از صالحین استدعای دعاء داشته باشد. | |||
متن: | |||
و ینبغی لطالب العلم ان لا یهاون برعایة الآداب و السّنن، فانّ من | |||
تهاون بالآداب حرم السّنن و من تهاون بالسّنن حرم الفرائض و من تهاون بالفرائض حرم | |||
الآخرة. | |||
و قال بعضهم: هذا حدیث من رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم. | |||
و ینبغی ان یکثر الصّلوة و یصلّی صلوة الخاشعین، فانّ ذلک عون من | |||
التّحصیل و التّعلّم. | |||
و ینبغی ان یستصحب دفترا علی کلّ حال یطالعه. | |||
قیل: | |||
من لم یکن الدّفتر فی کمّه لم یثبت الحکمة فی قلبه. | |||
و ینبغی ان یکون فی الدّفتر بیاض و یستصحب المحبرة لیکتب ما یسمعه | |||
کما قال النّبیّ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم لهلال بن یسار حین | |||
ص : 46 | |||
قرّر له العلم و الحکمة: | |||
هل معک محبرة؟ | |||
ترجمه: | |||
برای طالب علم سزاوار است که در رعایت آداب اخلاق و سنن سستی نورزد | |||
چه آنکه کسیکه به آداب سستی نشان دهد از سنن و مستحبّات محروم شده و آنکس که در | |||
انجام مستحبّات سهل انگار باشد از انجام واجبات بازمانده و شخصی که بفرائض و | |||
واجبات اهمال و سستی نشان دهد از آخرت و عوائد آن محروم است. | |||
بعضی از بزرگان فرموده اند: | |||
عبارتی که نقل شد حدیثی است منقول از حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه | |||
و آله و سلّم: سزاوار است طالب علم نماز بسیار بخواند، نمازش، نماز خاشعین بوده و | |||
در آن بجز خدا فکر ننماید و خود را در پیشگاه مقدّسش ذلیل و خرد بداند چه آنکه این | |||
امر خود برای تحصیل و فراگرفتن علم کمک و یاور میباشد. | |||
بسیار بجا است که طالب دانش همراهش همیشه دفتری بوده که آنرا مطالعه | |||
نماید. | |||
گفته اند: | |||
کسیکه در آستینش دفتری نباشد هرگز حکمت در دلش قرار نمیگیرد. | |||
سزاوار است در دفتر قسمتی سفید گذارده و همراه خود قلمی بردارد تا | |||
آنچه را که می شنود در آنجا بنویسد چنانچه پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و | |||
سلّم وقتی برای هلال بن یسار علم و حکمت را تقریر مینمودند فرمودند: | |||
آیا با تو قلمی میباشد؟ | |||
ص : 47 | |||
=== فصل یازدهم: در آنچه موجب حفظ و فراموشی میباشد === | |||
==== اشاره ==== | |||
متن: | |||
الفصل الحادی عشرفی ما یورث الحفظ و النّسیان | |||
و اقوی اسباب الحفظ الجدّ و المواظبة و تقلیل الغذاء و صلوة اللّیل | |||
بالخضوع و الخشوع و قراءة القرآن من اسباب الحفظ. | |||
قیل: | |||
لیس شیئ ازید فی الحفظ من قراءة القرآن لا سیّما آیة الکرسی و قراءة | |||
القرآن نظرا افضل لقوله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: | |||
افضل اعمال امّتی قراءة القرآن نظرا. | |||
و بکثرة الصّلواة علی النّبیّ صلّی اللّه علیه و آله و المسواک و شرب | |||
العسل و اکل الکندر مع السّکّر و اکل احدی و عشرین زبیبة حمراء فی کلّ یوم. | |||
و کلّ ذلک یورث الحفظ و یشفی من کثرة الامراض و الاسقام. | |||
و کلّ ما یقلّل البلغم و الرّطوبات یزید فی الحفظ. | |||
ص : 48 | |||
ترجمه: | |||
فصل یازدهم: در آنچه موجب حفظ و فراموشی میباشد | |||
مؤثّرترین اسباب و موجبات حفظ سعی نمودن و مواظبت داشتن و مراقب بودن | |||
میباشد. | |||
کم تناول کردن غذا و بجای آوردن نماز شب با حالت خضوع و خشوع و | |||
خواندن قرآن مجید نیز از موجبات حفظ و ماندن مطالب میباشد. | |||
گفته شده: | |||
چیزی مؤثّرتر در حفظ مسائل و مطالب از قرائت قرآن نبوده مخصوصا خواندن | |||
آیة الکرسی. | |||
البتّه افضل و بهتر آنستکه قرآن را از رو خوانده و در وقت تلاوت | |||
بخطوطش نظر نمایند چه آنکه پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: | |||
بالاترین و والاترین اعمال امّت من اینستکه قرآن را با نظر نمودن بآن | |||
بخوانند. | |||
و نیز از اسباب حفظ اینستکه بسیار بر پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و | |||
آله و سلّم صلوات بفرستند. | |||
و از جمله اسباب حفظ زدن مسواک و خوردن عسل و تناول نمودن کندر با | |||
شکر و خوردن بیست و یکدانه کشمش قرمز در هرروز میباشد. | |||
و آنچه تا باینجا ذکر شد موجب پیدایش قوّه حفظ و شفاء از امراض و کثرت | |||
اسقام میباشد و هرچه باعث کاهش بلغم و رطوبات گردد حفظ را می افزاید. | |||
ص : 49 | |||
==== اسباب پیدایش نسیان و فراموشی ==== | |||
متن: | |||
و ممّا یورث النّسیان: | |||
کثرة المعاصی و کثرة الهموم و الاحزان فی امور الدّنیا و کثرة | |||
الاشتغال و العلایق و قد ذکرنا، لانّه لا ینبغی للعاقل ان یهمّ لامور الدّنیا | |||
لانّه یضرّ و لا ینفع و هموم الدّنیا لا یخلو عن الظّلمة فی القلب و هموم الآخرة | |||
لا یخلو من النّور فی القلب و تحصیل العلوم ینفی الهمّ و الحزن و اکل الکربزة و | |||
التّفاح الحامض و نظر المصلوب و قراءة لوح القبور و العبور بین اقطار الجمل و | |||
القاء القمّل الحیّ علی الارض و الحجامة علی نقرة الفقار کلّ ذلک یورث النّسیان. | |||
ترجمه: | |||
اسباب پیدایش نسیان و فراموشی | |||
از اموری که باعث فراموشی میشود: | |||
کثرت گناه و ازدیاد اندوه و فراوانی حزن در امور دنیا و سرگرمی زیاد | |||
و دلبستگی به آنرا میتوان برشمرد چنانچه قبلا بآن اشاره گردید. | |||
شخص عاقل و فهمیده نمی باید برای امور و جهات دنیوی مهموم و غمناک | |||
گردد چه آنکه علائق و امتعه دنیوی مضرّ بوده و نافع نیستند، هموم دنیا از ایجاد | |||
ظلمت و تیره گی در دل خالی نبوده و در مقابلش اندوه و حزن برای آخرت از اضائه نور | |||
در قلب مجرّد نمیباشد. | |||
تحصل علوم و فراگرفتن دانش حزن و غم را می زداید. | |||
خوردن خیار چنبر و سیب ترش و دیدن دار آویخته و خواندن سنگ قبرها و | |||
گذشتن از بین قطار شتران و انداختن شپش زنده بر زمین و حجامت بر گودی ستون فقرات | |||
جملگی از اسباب پیدایش فراموشی میباشند. | |||
ص : 50 | |||
=== فصل دوازدهم: در بیان آنچه موجب جلب روزی وزیادی آن و آنچه باعث زیادی عمر و کوتاهی آن می شود === | |||
متن: | |||
الفصل الثّانی عشرفیما یجلب الرّزق و یزیده و ما یزید العمر و ینقص | |||
ثمّ لا بدّ لطالب العلم من القوّة و الصّحّة لیکون فارغ البال فی طلب | |||
العلم و فی کلّ ذک صنّفوا کتابا فاوردت البعض هیهنا علی الاختصار. | |||
قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: | |||
لا یزید فی الرّزق و لا یردّ القدر الّا الدّعاء و لا یزید العمر | |||
الّا البرّ. | |||
فیثبت بهذا الحدیث انّ ارتکاب الذّئب یسبّب حرمان الرّزق خصوصا الکذب | |||
یورث الفقر. | |||
و قد ورد حدیث خاصّ بذلک و کذا الصّحبة جنبا یمنع الرّزق و کذا کثرة | |||
النّوم ثمّ النّوم عریانا و البول عریانا و الاکل جنبا و التّهاون بسقاط المائدة و | |||
حرق قشر البصل و الثّوم و کنس البیت فی اللّیل و ترک القمامة فی البیت و المشی | |||
قدّام المشایخ و نداء الابوین | |||
ص : 51 | |||
باسمهما و الخلال بکلّ خشبة و غسل الیدین بالتّراب و الطّین و الجلوس | |||
علی العتبة و الاتّکاء علی احد زوجی الباب و التّوضوء فی المبرز و خیاطة الثّوب | |||
علی البدن و تجفیف الوجه بالثّوب و ترک بیت العنکبوت فی البیت و التّهاون بالصّلوة | |||
و اسراع الخروج من المسجد و الابتکار فی الذّهاب الی السّوق و الابطاء فی الرّجوع | |||
منع و شراء کسرات الخبز من الفقراء السّائلین و رعاء الشّر علی الوالدین و ترک | |||
تطهیر الاوانی و اطفاء السّراج بالنّفس. | |||
کلّ ذلک یورث الفقر، عرف ذلک بالآثار. | |||
ترجمه: | |||
فصل دوازدهم: در بیان آنچه موجب جلب روزی وزیادی آن و آنچه باعث | |||
زیادی عمر و کوتاهی آن می شود | |||
شایسته و سزاوار است که طالب علم دارای قوّت و صحّت مزاج بوده تا در | |||
طلب علم فارغ البال بوده و با آرامش خاطر در مقام تحصیل برآید و در هریک از این | |||
امور حضرات کتابی تصنیف و تألیف فرموده اند. | |||
و من در اینجا قصدم اینستکه برخی از آنچه در این امور نوشته شده بطور | |||
اختصار بیاورم: | |||
پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: | |||
رزق و روزی را زیاد نکرده و بمقدارش نمی افزاید مگر دعاء | |||
ص : 52 | |||
و موجب زیادی و طولانی عمر نمیشود مگر احسان نمودن. | |||
پس باین حدیث شریف ثابت میشود که ارتکاب گناه موجب محروم ماندن از روزی | |||
میشود مخصوصا دروغ که باعث فقر و تنگدستی میشود. | |||
و حدیث خاصّی در این زمینه وارد شده است. | |||
و نیز مصاحبت با جنب مانع از رزق میشود و همچنین امور ذیل جملگی سبب | |||
تنگدستی و فقر میباشند: | |||
خواب زیادی، لخت و عریان خوابیدن، عریان بول نمودن، در حال جنابت غذا | |||
خوردن، سهل انگاری نمودن درباره ته مانده سفره، آتش زدن پوست پیاز و سیر، جاروب | |||
زدن اطاق در شب، واگذاردن کثافت و زباله در خانه، جلو پیران راه رفتن، پدر و مادر | |||
را با اسمشان خواندن، با هرچوبی خلال نمودن دندانها، شستن دستها با خاک و گل، | |||
نشستن بر دربگاه و آستانه، تکیه دادن بر یکی از دو لنگه درب، وضوء گرفتن در بیت | |||
الخلاء، دوختن جامه در حالیکه به تن میباشد، خشک کردن صورت با جامه، واگذاردن لانه | |||
عنکبوت در خانه، سهل انگاری نمودن در امر نماز، بسرعت از مسجد خارج شدن، زود به | |||
بازار رفتن و دیر مراجعت کردن از آن، خریدن خورده نان از فقرائیکه اهل سؤال هستند، | |||
بدی نمودن به پدر و مادر، آلوده گذاردن ظروف و نشستن آنها، دمیدن در چراغ و خاموش | |||
کردنش با آن. | |||
چنانچه گفته شد تمام این امور مورث فقر و تنگدستی است که از طریق | |||
آثار و اخبار بآن اطّلاع حاصل شده است. | |||
متن: | |||
و کذا الکتابة بقلم معقود و الامشاط بمشط مکسور و ترک الدّعاء | |||
للوالدین و التّعمم قاعدا و التّسرول قائما و البخل و التّقتیر | |||
ص : 53 | |||
و الاسراف و الکسل و التّوانی و التّهاون فی الامور. | |||
قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: | |||
استنزلوا الرّزق بالصّدقة و البکور مبارک یزید فی جمیع النّعم خصوصا | |||
فی الرّزق و حسن الخطّ من مفاتیح الرّزق و طیب الکلام یزید فی الرّزق. | |||
ترجمه: | |||
و همچنین نوشتن با قلم بسته شده بجائی و نیز شانه زدن با شانه شکسته | |||
و دعاء در حقّ پدر و مادر ننمودن، گذاردن عمّامه بر سر در حال نشستن، پوشیدن شلوار | |||
در حال ایستاده، بخل ورزیدن، خودداری کردن از صرف مال، و اسراف نمودن و کسل بودن و | |||
سستی نشان دادن در امور موجب فقر و مانع از روزی میباشند. | |||
پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: | |||
با دادن صدقه روزی را جلب کنید و بامدادان برخاستن بابرکت بوده و | |||
تمام نعمت ها خصوصا رزق و روزی را زیاد میکند و نیکو نوشتن یکی از کلیدهای روزی | |||
بوده و خوش کلام بودن نیز روزی را زیاد مینماید. | |||
متن: | |||
و عن حسین بن علی علیهما الصّلوة و السّلام: | |||
ترک الزّناء و کنس الفنا و غسل الاناء مجلبة للغناء. | |||
و اقوی الاسباب الجالبة للرّزق الصّلوة بالتّعظیم و الخشوع و قراءة | |||
سورة الواقعة خصوصا باللّیل و وقت العشاء و سورة یس و تبارک الّذی بیده الملک وقت | |||
الصّبح و حضور المسجد قبل الاذان و المداومة علی الطّهارة و اداء سنّة الفجر و | |||
الوتر فی البیت و ان لا یتکلّم بکلام اللّغو. | |||
ص : 54 | |||
ترجمه: | |||
و از مولانا حسین بن علی علیهما الصّلوة و السّلام منقول است که | |||
فرمودند: | |||
ترک عمل فحشاء و روفتن اطراف درب خانه و شستن ظروف غناء و ثروت را | |||
جلب میکند. | |||
و قوی ترین اسباب جالب روزی گذاردن نماز با حالت تعظیم و خشوع و | |||
خواندن سوره واقعه مخصوصا در شب و زمان عشاء و قرائت سوره یس و تبارک الّذی بیده | |||
الملک در وقت صبح و حاضر شدن بمسجد پیش از اذان و دائم با طهارت بودن و انجام | |||
نافله صبح و خواندن نماز وتر در خانه و ترک کلام لغو و بیهوده میباشد. | |||
متن: | |||
قیل: | |||
من اشتغل بما لا یعنیه یفوته ما یعنیه. | |||
قال علی علیه الصّلوة و السّلام: | |||
اذا تمّ العقل نقص الکلام. | |||
و ممّا یزید فی العمر ترک الاذی و توقیر الشّیوخ و صلة الرّحم و | |||
یحترز عن قطع الاشجار الرّطبة الّا عند الضّرورة و اسباغ الوضوء و حفظ الصّحّة. | |||
و لا بدّ لطالب العلم ان یتعلّم شیئا من الطّبّ و یتبع بالآثار | |||
الواردة فی الطّبّ الّذیّ جمعه الشّیخ الامام ابو العبّاس المستغفری فی الکتاب | |||
المسمّی بطبّ النّبیّ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و الحمد للّه ربّ العالمین. | |||
ترجمه: | |||
گفته شده: | |||
کسیکه خود را به آنچه بیهوده و بی معنا است مشغول و | |||
ص : 55 | |||
سرگرم کند آنچه مورد قصد و واجد معنا است از وی فوت میشود. | |||
حضرت امیر المؤمنین علیّ علیه السّلام فرمودند: | |||
وقتی عقل کامل شود سخن و کلام کم میگردد. | |||
و از اشیائیکه باعث طولانی شدن عمر میگردد اذیّت نکردن، احترام نمودن | |||
به بزرگان، صله رحم بجای آوردن و پرهیز از بریدن درختان تازه مگر در وقت ضرورت و | |||
شاداب وضوء گرفتن و رعایت سلامتی و حفظ الصّحّة کردن میباشد. | |||
و می باید طالب علم مقداری از علم طبّ را آموخته و بدنبالش آثار و | |||
اخبار وارده از حضرات معصومین علیهم السّلام را که در طبّ ایراد شده اند ملاحظه | |||
نماید. | |||
این روایات و اخبار را شیخ ابو العبّاس مستغفری در کتابی بنام « طبّ النّبیّ» صلّی اللّه علیه | |||
و آله و سلّم جمع آوری فرموده است. | |||
تمام شد کتاب « انیس الطّالبین» ترجمه « آداب المتعلّمین» در روز پنجشنبه یازدهم ماه صفر المظفّر سنه 1407 | |||
بدست ناتوان بنده ضعیف سیّد محمّد جواد ذهنی تهرانی نزیل قم المشرّفه از قارئین | |||
مستدعی است که در وقت قرائت این کتاب حقیر را از دعاء خیر فراموش نفرمایند و از | |||
خداوند متعال توفیق تمام طالبین علم و دانش را خواستارم بحقّ محمّد و آله | |||
الطّیّبین الطّاهرین | |||
ص : 56 | |||
}} | |||
== فهرست == | |||
{{ScrollBox | |||
| محتوا = | |||
مقدمه | |||
5 | |||
کتاب آداب المتعلمین | |||
5 | |||
فصل اول: حقیقت و فضیلت علم | |||
7 | |||
کلام برخی در خاصیت بعضی از علوم | |||
9 | |||
تفسیر علم | |||
10 | |||
فصل دوم: در بیان نیت | |||
11 | |||
فصل سوم: در برگزیدن علم و انتخاب استاد و اختیار هم بحث | |||
13 | |||
در بیان انتخاب استاد | |||
14 | |||
نظم | |||
16 | |||
در بیان اختیار هم بحث | |||
16 | |||
پاره ای از وظائف طالب علم | |||
17 | |||
فصل چهارم: در کوشش و مواظبت و ملازمت طالب علم نسبت به تحصیل آن | |||
20 | |||
فصل پنجم: در ابتداء شروع بدرس و مقدار و ترتیب آن | |||
24 | |||
مقدار ابتداء شروع به درس | |||
25 | |||
ترتیب قرائت دروس | |||
26 | |||
فصل ششم: در بیان توکل | |||
34 | |||
فصل هفتم: در بیان وقت تحصیل | |||
36 | |||
فصل هشتم: در بیان مهربانی و نصیحت | |||
39 | |||
فصل نهم: در بیان استفاده | |||
42 | |||
فصل دهم: در بیان تقوی در مقام تعلم | |||
44 | |||
فصل یازدهم: در آنچه موجب حفظ و فراموشی میباشد | |||
49 | |||
اسباب پیدایش نسیان و فراموشی | |||
50 | |||
فصل دوازدهم: در بیان آنچه موجب جلب روزی وزیادی آن و آنچه باعث زیادی عمر و کوتاهی آن می شود | |||
52 | |||
ص : 57 | |||
}} | |||
[[رده:پایه اول]] [[رده:کتابخانه حوزه علمیه]] | [[رده:پایه اول]] [[رده:کتابخانه حوزه علمیه]] | ||