شناخت اسلام (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جزبدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
جزبدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
خط ۷: خط ۷:
</div>
</div>
]]
]]
## انسان عصر ما


### اشاره
## انسان عصر ما ##
 
### اشاره ###


ص: 16
ص: 16
خط ۴۱: خط ۴۲:
در سر مى پروراند برسد.
در سر مى پروراند برسد.


### جانورانى حريص
### جانورانى حريص ###


آن چه تا اين جا گفتيم يك روى سكه بود، اما اين سكه يك روى ديگر هم دارد. تمدن مادى امروز همواره با گره گشايى هايى بس ارزنده كه از زندگى بشر كرده و توانايى هاى خيره كننده كه در مقابله با طبيعت به او داده، در زمينۀ افزون خواهى مادى آن قدر فلسفه بافته، شعر و ترانه يا سرود مقدس خوانده و سر و صدا و غوغا راه انداخته كه انسان عصر ما را به صورت جانورى حريص درآورده است كه شب و روزش در غم توليد و مصرف و افزايش آن مى گذرد و به چيزى جز آن نمى انديشد.
آن چه تا اين جا گفتيم يك روى سكه بود، اما اين سكه يك روى ديگر هم دارد. تمدن مادى امروز همواره با گره گشايى هايى بس ارزنده كه از زندگى بشر كرده و توانايى هاى خيره كننده كه در مقابله با طبيعت به او داده، در زمينۀ افزون خواهى مادى آن قدر فلسفه بافته، شعر و ترانه يا سرود مقدس خوانده و سر و صدا و غوغا راه انداخته كه انسان عصر ما را به صورت جانورى حريص درآورده است كه شب و روزش در غم توليد و مصرف و افزايش آن مى گذرد و به چيزى جز آن نمى انديشد.
خط ۶۵: خط ۶۶:
وقتى دائماً به انسان تلقين كنند كه او يك حيوان اقتصادى بيش نيست، وقتى با تبليغ شبانه روزى غناى اقتصادى و افزايش امكانات گوناگون مادى را تنها معيار خوشبختى و تنها نشانۀ پيشرفت يك ملت يا گروه يا طبقه قلمداد كنند، وقتى شب و روز، بيخ گوش ها و در برابر چشم ها همواره از كيمياى پول، معجزۀ پول، مشكل گشايى پول و خروارها پول صحبت كنند كه از راه شانس يا از طريق غارت مستقيم و غيرمستقيم هم نوعان بدست آيد و در راه ارضاى مبتذل ترين خواسته هاى حيوانى صرف شود، خودبه خود انسان ها، يا بهتر بگوييم، انسان نماهاى عصر ما به «جانوران حريصى» تبديل مى شوند كه شب و روز بى امان و از هر راه شده، در پى پول درآوردن براى مصرف كردن در راه لذت جويى هاى مادى هر چه بيشتر باشند، غلامان حلقه به گوش توليد و مصرف شوند، زندگى آن ها از هر نوع محتواى عالى و ارزندۀ ديگر كه برازندۀ انسان و انسانيت است خالى شود و يكسره به پوچى و ابتذال گرايد.
وقتى دائماً به انسان تلقين كنند كه او يك حيوان اقتصادى بيش نيست، وقتى با تبليغ شبانه روزى غناى اقتصادى و افزايش امكانات گوناگون مادى را تنها معيار خوشبختى و تنها نشانۀ پيشرفت يك ملت يا گروه يا طبقه قلمداد كنند، وقتى شب و روز، بيخ گوش ها و در برابر چشم ها همواره از كيمياى پول، معجزۀ پول، مشكل گشايى پول و خروارها پول صحبت كنند كه از راه شانس يا از طريق غارت مستقيم و غيرمستقيم هم نوعان بدست آيد و در راه ارضاى مبتذل ترين خواسته هاى حيوانى صرف شود، خودبه خود انسان ها، يا بهتر بگوييم، انسان نماهاى عصر ما به «جانوران حريصى» تبديل مى شوند كه شب و روز بى امان و از هر راه شده، در پى پول درآوردن براى مصرف كردن در راه لذت جويى هاى مادى هر چه بيشتر باشند، غلامان حلقه به گوش توليد و مصرف شوند، زندگى آن ها از هر نوع محتواى عالى و ارزندۀ ديگر كه برازندۀ انسان و انسانيت است خالى شود و يكسره به پوچى و ابتذال گرايد.


### در جستجوى فلسفۀ زندگى و هدف آن
### در جستجوى فلسفۀ زندگى و هدف آن ###


آن چه مايۀ اميد و خوشوقتى فراوان است، اين كه از گوشه و كنار همين دنياى مصرفى آواهاى تازه اى هم برخاسته است، آواهاى نويدبخشى كه مى تواند سپيده دم رهايى و آزادى از بردگى توليد و مصرف براى انسان هاى به بند كشيده شدۀ عصر ما باشد، و آن چه بيشتر مايۀ خوشحالى و اميد است، اين كه اين آوا با جوانان و نوخاستگان بيشتر پيوند دارد تا با ميانسالان يا سالخوردگان.
آن چه مايۀ اميد و خوشوقتى فراوان است، اين كه از گوشه و كنار همين دنياى مصرفى آواهاى تازه اى هم برخاسته است، آواهاى نويدبخشى كه مى تواند سپيده دم رهايى و آزادى از بردگى توليد و مصرف براى انسان هاى به بند كشيده شدۀ عصر ما باشد، و آن چه بيشتر مايۀ خوشحالى و اميد است، اين كه اين آوا با جوانان و نوخاستگان بيشتر پيوند دارد تا با ميانسالان يا سالخوردگان.
خط ۱۰۷: خط ۱۰۸:
به هرحال، انسان عصر ما ديگر نمى تواند به همين قانع باشد كه به كمك علم و صنعت به او ياد دهيم، «چگونه زندگى كند». بلكه با اصرار فراوان مى خواهد بداند، «براى چه زندگى كند.» به عكس آن چه بدبينان مى انگارند، اين «به خود آمدن» و آواهايى كه از آن برمى خيزد و به صورت زمزمه يا فرياد به گوش مى خورد، مى تواند طليعۀ «خودآگاهى» خوش يمن و پربركتى براى بشريت باشد و به «خود انگيختگى» پرثمرى انجامد و «تولدى تازه» براى جامعۀ انسانى به همراه داشته باشد و بشر را بر آن دارد كه ديگر فريب نخورد و «تكامل ابزارى» را به جاى «تكامل انسانى» اشتباه نگيرد و با شناختى ژرف تر هدف واقعى و انسانى «حركت تكاملى» خويش را باز شناسد و با عزمى استوار، به جنبشى خوش فرجام در جهت سعادت واقعى و انسانى خويش تحقق بخشد.
به هرحال، انسان عصر ما ديگر نمى تواند به همين قانع باشد كه به كمك علم و صنعت به او ياد دهيم، «چگونه زندگى كند». بلكه با اصرار فراوان مى خواهد بداند، «براى چه زندگى كند.» به عكس آن چه بدبينان مى انگارند، اين «به خود آمدن» و آواهايى كه از آن برمى خيزد و به صورت زمزمه يا فرياد به گوش مى خورد، مى تواند طليعۀ «خودآگاهى» خوش يمن و پربركتى براى بشريت باشد و به «خود انگيختگى» پرثمرى انجامد و «تولدى تازه» براى جامعۀ انسانى به همراه داشته باشد و بشر را بر آن دارد كه ديگر فريب نخورد و «تكامل ابزارى» را به جاى «تكامل انسانى» اشتباه نگيرد و با شناختى ژرف تر هدف واقعى و انسانى «حركت تكاملى» خويش را باز شناسد و با عزمى استوار، به جنبشى خوش فرجام در جهت سعادت واقعى و انسانى خويش تحقق بخشد.


### قرآن در اين زمينه چه مى گويد؟
### قرآن در اين زمينه چه مى گويد؟ ###


قرآن بر اين اصل تكيه دارد كه زندگى با همۀ زرق و برق و شكوه و زيبايى و عيش و نوشش در صورتى كه از هدفى درخور انسان و از ايمان و معنويت خالى باشد، پوچ و بى محتواست و انسانِ دلبسته به آن زيان كار، و تلاش هايش بيهوده و بى حاصل:
قرآن بر اين اصل تكيه دارد كه زندگى با همۀ زرق و برق و شكوه و زيبايى و عيش و نوشش در صورتى كه از هدفى درخور انسان و از ايمان و معنويت خالى باشد، پوچ و بى محتواست و انسانِ دلبسته به آن زيان كار، و تلاش هايش بيهوده و بى حاصل: