حدیث کساء: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
خط ۴۵: خط ۴۵:
{{متن عربی|فَما كانَتْ اِلّا ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمّاهُ}}
{{متن عربی|فَما كانَتْ اِلّا ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمّاهُ}}
{{ترجمه|پس ساعتى نگذشت كه دیدم فرزندم حسن وارد شد و گفت سلام بر تو اى مادر}}
{{ترجمه|پس ساعتى نگذشت كه دیدم فرزندم حسن وارد شد و گفت سلام بر تو اى مادر}}
فَقُلْتُ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا قُرَّةَ عَیْنى وَثَمَرَةَ فُؤادى{{ترجمه|گفتم: بر تو باد سلام اى نور دیده ام و میوه دلم گفت: مادرجان}}فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَیِّبَةً كَاَنَّها رائِحَةُ جَدّى رَسُولِ اللّهِ{{ترجمه|من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گویا بوى جدم رسول خدا است}}فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ تَحْتَ الْكِساءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْكِساءِ{{ترجمه|گفتم: آرى همانا جد تو در زیر كساء است پس حسن بطرف كساء رفت}}وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكَ یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللّهِ{{ترجمه|و گفت: سلام بر تو اى جد بزرگوار اى رسول خدا}}اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَكَ تَحْتَ الْكِساءِ{{ترجمه|آیا به من اذن مى دهى كه وارد شوم با تو در زیر كساء؟}}فَقالَ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا صاحِبَ حَوْضى{{ترجمه|فرمود: بر تو باد سلام اى فرزندم و اى صاحب حوض من}}قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْكِساءِ{{ترجمه|اذنت دادم، پس حسن با آن جناب بزیر كساء رفت}}فَما كانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمّاهُ{{ترجمه|ساعتى نگذشت كه فرزندم حسین وارد شد و گفت: سلام بر تو اى مادر}}فَقُلْتُ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا قُرَّةَ عَیْنى وَثَمَرَةَ فُؤادى{{ترجمه|گفتم: بر تو باد سلام اى فرزند من و اى نور دیده ام و میوه دلم}}فَقالَ لى یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَیِّبَةً كَاَنَّها رائِحَةُ جَدّى رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ{{ترجمه|فرمود: مادر جان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گویا بوى جدم رسول خدا [ص] است}}فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ وَاَخاكَ تَحْتَ الْكِساءِ{{ترجمه|گفتم آرى همانا جد تو و برادرت در زیر كساء هستند}}فَدَنَى الْحُسَیْنُ نَحْوَ الْكِساءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكَ یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ{{ترجمه|حسین نزدیك كساء رفته گفت: سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام بر تو اى كسى كه خدا او را برگزید}}اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُما تَحْتَ الْكِساءِ{{ترجمه|آیا به من اذن مى دهى كه داخل شوم با شما در زیر كساء}}فَقالَ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى{{ترجمه|فرمود: و بر تو باد سلام اى فرزندم و اى شفاعت كننده امتم}}قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْكِساءِ{{ترجمه|به تو اذن دادم پس او نیز با آن دو در زیر كساء وارد شد}}فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِكَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ{{ترجمه|در این هنگام ابوالحسن على بن ابی طالب وارد شد و فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا}}فَقُلْتُ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا اَبَا الْحَسَنِ وَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ{{ترجمه|گفتم: و بر تو باد سلام اى ابا الحسن و اى امیر مؤمنان}}فَقالَ یا فاطِمَةُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَیِّبَةً كَاَنَّها رائِحَةُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللّهِ{{ترجمه|فرمود: اى فاطمه من بوى خوشى نزد تو استشمام مى كنم گویا بوى برادرم و پسر عمویم رسول خدا است}}
{{متن عربی|ففَقُلْتُ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا قُرَّةَ عَیْنى وَثَمَرَةَ فُؤادى}}
فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْكَ تَحْتَ الْكِساءِ
{{ترجمه|گفتم: بر تو باد سلام اى نور دیده ام و میوه دلم گفت: مادرجان}}
{{ترجمه|گفتم: آرى این او است كه با دو فرزندت در زیر كساء هستند}}فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْكِساءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكَ یا رَسُولَ اللّهِ{{ترجمه|پس على نیز بطرف كساء رفت و گفت سلام بر تو اى رسول خدا}}اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساءِ{{ترجمه|آیا اذن مى دهى كه من نیز با شما در زیر كساء باشم؟}}قالَ لَهُ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا اَخى یا وَصِیّى وَخَلیفَتى وَصاحِبَ لِوائى{{ترجمه|رسول خدا به او فرمود: و بر تو باد سلام اى برادر من و اى وصى و خلیفه و پرچمدار}}قَدْ اَذِنْتُ لَكَ، فَدَخَلَ عَلِىٌّ تَحْتَ الْكِساءِ{{ترجمه|من به تو اذن دادم، پس على نیز وارد در زیر كساء شد}}ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْكِساءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللّهِ{{ترجمه|در این هنگام من نیز بطرف كساء رفتم و عرض كردم سلام بر تو اى پدرجان اى رسول خدا}}اَتَاْذَنُ لى اَن اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساءِ{{ترجمه|آیا به من هم اذن مى دهى كه با شما در زیر كساء باشم؟}}قالَ وَعَلَیْكِ السَّلامُ یا بِنْتى وَیا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَكِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْكِساءِ{{ترجمه|فرمود: و بر تو باد سلام اى دخترم و اى پاره تنم به تو هم اذن دادم، پس من نیز به زیر كساء رفتم}}فَلَمَّا اكْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْكِساءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللّهِ بِطَرَفَىِ الْكِساءِ{{ترجمه|و چون همگى در زیر كساء جمع شدیم پدرم رسول خدا دو طرف كساء را گرفت}}وَ اَوْمَئَ بِیَدِهِ الْیُمْنى اِلَى السَّماءِ وَقالَ{{ترجمه|و با دست راست بسوى آسمان اشاره كرد و فرمود:}}اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاءِ اَهْلُ بَیْتى وَخَاصَّتى وَحَامَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَ دَمُهُمْ دَمى{{ترجمه|خدایا اینانند خاندان من و خواص و نزدیكانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است}}یُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ وَیَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ{{ترجمه|مى آزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد و به اندوه مى اندازد مرا هرچه ایشان را به اندوه در آورد}}اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ{{ترجمه|من در جنگم با هر كه با ایشان بجنگد و در صلحم با هر كه با ایشان درصلح است}}وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبٌّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ{{ترجمه|و دشمنم با هركس كه با ایشان دشمنى كند و دوستم با هر كس كه ایشان را دوست دارد}}اِنَّهُمْ مِنّى وَأنَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَبَرَکاتِكَ وَرَحْمَتَكَ وَغُفْرانَكَ وَرِضْوانَكَ عَلَىَّ وَعَلَیْهِمْ{{ترجمه|اینان از منند و من از ایشانم پس بفرست درودهاى خود و بركتهایت و مهرت و آمرزشت و خوشنودیت را بر من و بر ایشان}}وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً{{ترجمه|و دور كن از ایشان پلیدى را و پاكیزه شان كن بخوبى}}فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلائِكَتى وَ یا سُكّانَ سَماواتى{{ترجمه|پس خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان من و اى ساكنان آسمانهایم}}اِنّى ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِیَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیئَةً{{ترجمه|براستى كه من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان}}وَلا فَلَكاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْكاً یَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْكِساءِ{{ترجمه|و نه فلك چرخان و نه دریاى روان و نه كشتى در جریان را مگر بخاطر دوستى این پنج تن، اینان كه در زیر كسایند}}فَقالَ الاَمینُ جِبْرائیلُ یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْكِساءِ{{ترجمه|پس جبرئیل امین عرض كرد: پروردگارا كیانند در زیر كساء؟}}فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ، هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها{{ترجمه|خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و كان رسالتند. آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش}}فَقالَ جِبْرائیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَهْبِطَ اِلَى الاَرْضِ لِاَكُونَ مَعَهُمْ سادِساً{{ترجمه|جبرئیل عرض كرد: پروردگارا آیا به من هم اذن مى دهى كه به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم}}فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَهَبَطَ الأمینُ جِبْرائیلُ{{ترجمه|خدا فرمود: آرى به تو اذن دادم، پس جبرئیل امین به زمین آمد}}وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكَ یا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِىُّ الأعْلى یُقْرِئُكَ السَّلامَ وَیَخُصُّكَ بِالتَّحِیَّةِ وَالاِكْرامِ{{ترجمه|و گفت: سلام بر تو اى رسول خدا، [پروردگار] علىّ اعلى سلامت مى رساند و تو را به تحیت و اكرام مخصوص داشته}}وَیَقُولُ لَكَ وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِیَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضیئَةً{{ترجمه|و مى فرماید: به عزت و جلالم سوگند كه من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان}}وَلا فَلَكاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْكاً یَسْرى اِلّا لِاَجْلِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ{{ترجمه|و نه فلك چرخان و نه دریاى روان و نه كشتى در جریان را مگر براى خاطر شما و محبت و دوستى شما}}وَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَكُمْ فَهَلْ تَاْذَنُ لى یا رَسُولَ اللَّهِ{{ترجمه|و به من نیز اذن داده است كه با شما در زیر كساء باشم پس آیا تو هم اى رسول خدا اذنم مى دهى؟}}فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا اَمینَ وَحْىِ اللَّهِ{{ترجمه|رسول خدا [ص] فرمود و بر تو باد سلام اى امین وحى خدا}}اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ جِبْرائیلُ مَعَنا تَحْتَ الْكِساءِ{{ترجمه|آرى به تو هم اذن دادم، پس جبرئیل با ما وارد در زیر كساء شد}}فَقالَ لِاَبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَیْكُمْ یَقُولُ «اِنَّما یُریدُ اللَّهُ  لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً»{{ترجمه|و به پدرم گفت: همانا خداوند بسوى شما وحى كرده و مى فرماید: «حقیقت این است كه خدا مى خواهد پلیدى را از شما خاندان ببرد و پاكیزه كند شما را پاكیزگى كامل»}}فَقالَ عَلِىٌّ لِاَبى یا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْكِساءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ اللَّهِ{{ترجمه|على علیه السلام به پدرم گفت: اى رسول خدا به من بگو این جلوس [و نشستن] ما در زیر كساء چه فضیلتى [و چه شرافتى] نزد خدا دارد؟}}فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً{{ترجمه|پیغمبر[ص] فرمود: سوگند بدان خدائى كه مرا به حق به پیامبرى برانگیخت و به رسالت و نجات دادن [خلق] برگزید}}ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَرْضِ{{ترجمه|كه ذكر نشود این خبر [و سرگذشت] ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمین}}وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ{{ترجمه|كه در آن گروهى از شیعیان و دوستان ما باشند جز آنكه نازل شود بر ایشان رحمت [حق]}}وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِكَةُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا{{ترجمه|و فرا گیرند ایشان را فرشتگان و براى آنها آمرزش خواهند تا آنگاه كه از دور هم پراكنده شوند،}}فَقالَ عَلِىٌّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَ فازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْكَعْبَةِ{{ترجمه|على [كه این فضیلت را شنید] فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ما رستگار شدیم و سوگند به پروردگار كعبه كه شیعیان ما نیز رستگار شدند}}فَقالَ النَّبِىُّ ثانِیاً یا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً{{ترجمه|دوباره پیغمبر فرمود: اى على سوگند بدانكه مرا بحق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن [خلق] برگزید}}ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَرْضِ{{ترجمه|ذكر نشود این خبر [و سرگذشت] ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمین}}وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلّا وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ{{ترجمه|كه در آن گروهى از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناكى باشد جز آنكه خدا اندوهش را برطرف كند}}وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَكَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاّ وَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ{{ترجمه|و نه غمناكى جز آنكه خدا غمش را بگشاید و نه حاجتخواهى باشد جز آنكه خدا حاجتش را برآورد}}فَقالَ عَلِىٌّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَكَذلِكَ شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَرَبِّ الْكَعْبَة.{{ترجمه|على گفت: بدین ترتیب به خدا سوگند ما كامیاب و سعادتمند شدیم و هم چنین سوگند به خدای کعبه که شیعیان ما نیز در دنیا و آخرت رستگار و سعادتمند شدند.}}
{{متن عربی|ففَقالَ یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَیِّبَةً كَاَنَّها رائِحَةُ جَدّى رَسُولِ اللّهِ}}
{{ترجمه|من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گویا بوى جدم رسول خدا است}}
{{متن عربی|ففَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ تَحْتَ الْكِساءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|گفتم: آرى همانا جد تو در زیر كساء است پس حسن بطرف كساء رفت}}
{{متن عربی|فوَقالَ السَّلامُ عَلَیْكَ یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللّهِ}}
{{ترجمه|و گفت: سلام بر تو اى جد بزرگوار اى رسول خدا}}
{{متن عربی|فاَتَاْذَنُ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَكَ تَحْتَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|آیا به من اذن مى دهى كه وارد شوم با تو در زیر كساء؟}}
{{متن عربی|ففَقالَ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا صاحِبَ حَوْضى}}
{{ترجمه|فرمود: بر تو باد سلام اى فرزندم و اى صاحب حوض من}}
{{متن عربی|فقَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|اذنت دادم، پس حسن با آن جناب بزیر كساء رفت}}
{{متن عربی|ففَما كانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمّاهُ}}
{{ترجمه|ساعتى نگذشت كه فرزندم حسین وارد شد و گفت: سلام بر تو اى مادر}}
{{متن عربی|ففَقُلْتُ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا قُرَّةَ عَیْنى وَثَمَرَةَ فُؤادى}}
{{ترجمه|گفتم: بر تو باد سلام اى فرزند من و اى نور دیده ام و میوه دلم}}
{{متن عربی|ففَقالَ لى یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَیِّبَةً كَاَنَّها رائِحَةُ جَدّى رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ}}
{{ترجمه|فرمود: مادر جان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گویا بوى جدم رسول خدا [ص] است}}
{{متن عربی|ففَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ وَاَخاكَ تَحْتَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|گفتم آرى همانا جد تو و برادرت در زیر كساء هستند}}
{{متن عربی|ففَدَنَى الْحُسَیْنُ نَحْوَ الْكِساءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكَ یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ}}
{{ترجمه|حسین نزدیك كساء رفته گفت: سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام بر تو اى كسى كه خدا او را برگزید}}
{{متن عربی|فاَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُما تَحْتَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|آیا به من اذن مى دهى كه داخل شوم با شما در زیر كساء}}
{{متن عربی|ففَقالَ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى}}
{{ترجمه|فرمود: و بر تو باد سلام اى فرزندم و اى شفاعت كننده امتم}}
{{متن عربی|فقَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|به تو اذن دادم پس او نیز با آن دو در زیر كساء وارد شد}}
{{متن عربی|ففَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِكَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ}}
{{ترجمه|در این هنگام ابوالحسن على بن ابی طالب وارد شد و فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا}}
{{متن عربی|ففَقُلْتُ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا اَبَا الْحَسَنِ وَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ}}
{{ترجمه|گفتم: و بر تو باد سلام اى ابا الحسن و اى امیر مؤمنان}}
{{متن عربی|ففَقالَ یا فاطِمَةُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَیِّبَةً كَاَنَّها رائِحَةُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللّهِ}}
{{ترجمه|فرمود: اى فاطمه من بوى خوشى نزد تو استشمام مى كنم گویا بوى برادرم و پسر عمویم رسول خدا است}}
{{متن عربی|ففَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْكَ تَحْتَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|گفتم: آرى این او است كه با دو فرزندت در زیر كساء هستند}}
{{متن عربی|ففَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْكِساءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكَ یا رَسُولَ اللّهِ}}
{{ترجمه|پس على نیز بطرف كساء رفت و گفت سلام بر تو اى رسول خدا}}
{{متن عربی|فاَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|آیا اذن مى دهى كه من نیز با شما در زیر كساء باشم؟}}
{{متن عربی|فقالَ لَهُ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا اَخى یا وَصِیّى وَخَلیفَتى وَصاحِبَ لِوائى}}
{{ترجمه|رسول خدا به او فرمود: و بر تو باد سلام اى برادر من و اى وصى و خلیفه و پرچمدار}}
{{متن عربی|فقَدْ اَذِنْتُ لَكَ، فَدَخَلَ عَلِىٌّ تَحْتَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|من به تو اذن دادم، پس على نیز وارد در زیر كساء شد}}
{{متن عربی|فثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْكِساءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللّهِ}}
{{ترجمه|در این هنگام من نیز بطرف كساء رفتم و عرض كردم سلام بر تو اى پدرجان اى رسول خدا}}
{{متن عربی|فاَتَاْذَنُ لى اَن اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|آیا به من هم اذن مى دهى كه با شما در زیر كساء باشم؟}}
{{متن عربی|فقالَ وَعَلَیْكِ السَّلامُ یا بِنْتى وَیا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَكِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|فرمود: و بر تو باد سلام اى دخترم و اى پاره تنم به تو هم اذن دادم، پس من نیز به زیر كساء رفتم}}
{{متن عربی|ففَلَمَّا اكْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْكِساءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللّهِ بِطَرَفَىِ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|و چون همگى در زیر كساء جمع شدیم پدرم رسول خدا دو طرف كساء را گرفت}}
{{متن عربی|فوَ اَوْمَئَ بِیَدِهِ الْیُمْنى اِلَى السَّماءِ وَقالَ}}
{{ترجمه|و با دست راست بسوى آسمان اشاره كرد و فرمود:}}
{{متن عربی|فاَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاءِ اَهْلُ بَیْتى وَخَاصَّتى وَحَامَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَ دَمُهُمْ دَمى}}
{{ترجمه|خدایا اینانند خاندان من و خواص و نزدیكانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است}}
{{متن عربی|فیُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ وَیَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ}}
{{ترجمه|مى آزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد و به اندوه مى اندازد مرا هرچه ایشان را به اندوه در آورد}}
{{متن عربی|فاَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ}}
{{ترجمه|من در جنگم با هر كه با ایشان بجنگد و در صلحم با هر كه با ایشان درصلح است}}
{{متن عربی|فوَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبٌّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ}}
{{ترجمه|و دشمنم با هركس كه با ایشان دشمنى كند و دوستم با هر كس كه ایشان را دوست دارد}}
{{متن عربی|فاِنَّهُمْ مِنّى وَأنَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَبَرَکاتِكَ وَرَحْمَتَكَ وَغُفْرانَكَ وَرِضْوانَكَ عَلَىَّ وَعَلَیْهِمْ}}
{{ترجمه|اینان از منند و من از ایشانم پس بفرست درودهاى خود و بركتهایت و مهرت و آمرزشت و خوشنودیت را بر من و بر ایشان}}
{{متن عربی|فوَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً}}
{{ترجمه|و دور كن از ایشان پلیدى را و پاكیزه شان كن بخوبى}}
{{متن عربی|ففَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلائِكَتى وَ یا سُكّانَ سَماواتى}}
{{ترجمه|پس خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان من و اى ساكنان آسمانهایم}}
{{متن عربی|فاِنّى ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِیَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیئَةً}}
{{ترجمه|براستى كه من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان}}
{{متن عربی|فوَلا فَلَكاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْكاً یَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|و نه فلك چرخان و نه دریاى روان و نه كشتى در جریان را مگر بخاطر دوستى این پنج تن، اینان كه در زیر كسایند}}
{{متن عربی|ففَقالَ الاَمینُ جِبْرائیلُ یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|پس جبرئیل امین عرض كرد: پروردگارا كیانند در زیر كساء؟}}
{{متن عربی|ففَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ، هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها}}
{{ترجمه|خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و كان رسالتند. آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش}}
{{متن عربی|ففَقالَ جِبْرائیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَهْبِطَ اِلَى الاَرْضِ لِاَكُونَ مَعَهُمْ سادِساً}}
{{ترجمه|جبرئیل عرض كرد: پروردگارا آیا به من هم اذن مى دهى كه به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم}}
{{متن عربی|ففَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَهَبَطَ الأمینُ جِبْرائیلُ}}
{{ترجمه|خدا فرمود: آرى به تو اذن دادم، پس جبرئیل امین به زمین آمد}}
{{متن عربی|فوَقالَ السَّلامُ عَلَیْكَ یا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِىُّ الأعْلى یُقْرِئُكَ السَّلامَ وَیَخُصُّكَ بِالتَّحِیَّةِ وَالاِكْرامِ}}
{{ترجمه|و گفت: سلام بر تو اى رسول خدا، [پروردگار] علىّ اعلى سلامت مى رساند و تو را به تحیت و اكرام مخصوص داشته}}
{{متن عربی|فوَیَقُولُ لَكَ وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِیَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضیئَةً}}
{{ترجمه|و مى فرماید: به عزت و جلالم سوگند كه من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان}}
{{متن عربی|فوَلا فَلَكاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْكاً یَسْرى اِلّا لِاَجْلِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ}}
{{ترجمه|و نه فلك چرخان و نه دریاى روان و نه كشتى در جریان را مگر براى خاطر شما و محبت و دوستى شما}}
{{متن عربی|فوَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَكُمْ فَهَلْ تَاْذَنُ لى یا رَسُولَ اللَّهِ}}
{{ترجمه|و به من نیز اذن داده است كه با شما در زیر كساء باشم پس آیا تو هم اى رسول خدا اذنم مى دهى؟}}
{{متن عربی|ففَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا اَمینَ وَحْىِ اللَّهِ}}
{{ترجمه|رسول خدا [ص] فرمود و بر تو باد سلام اى امین وحى خدا}}
{{متن عربی|فاِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ جِبْرائیلُ مَعَنا تَحْتَ الْكِساءِ}}
{{ترجمه|آرى به تو هم اذن دادم، پس جبرئیل با ما وارد در زیر كساء شد}}
{{متن عربی|ففَقالَ لِاَبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَیْكُمْ یَقُولُ «اِنَّما یُریدُ اللَّهُ  لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً»}}
{{ترجمه|و به پدرم گفت: همانا خداوند بسوى شما وحى كرده و مى فرماید: «حقیقت این است كه خدا مى خواهد پلیدى را از شما خاندان ببرد و پاكیزه كند شما را پاكیزگى كامل»}}
{{متن عربی|ففَقالَ عَلِىٌّ لِاَبى یا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْكِساءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ اللَّهِ}}
{{ترجمه|على علیه السلام به پدرم گفت: اى رسول خدا به من بگو این جلوس [و نشستن] ما در زیر كساء چه فضیلتى [و چه شرافتى] نزد خدا دارد؟}}
{{متن عربی|ففَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً}}
{{ترجمه|پیغمبر[ص] فرمود: سوگند بدان خدائى كه مرا به حق به پیامبرى برانگیخت و به رسالت و نجات دادن [خلق] برگزید}}
{{متن عربی|فما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَرْضِ}}
{{ترجمه|كه ذكر نشود این خبر [و سرگذشت] ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمین}}
{{متن عربی|فوَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ}}
{{ترجمه|كه در آن گروهى از شیعیان و دوستان ما باشند جز آنكه نازل شود بر ایشان رحمت [حق]}}
{{متن عربی|فوَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِكَةُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا}}
{{ترجمه|و فرا گیرند ایشان را فرشتگان و براى آنها آمرزش خواهند تا آنگاه كه از دور هم پراكنده شوند،}}
{{متن عربی|ففَقالَ عَلِىٌّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَ فازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْكَعْبَةِ}}
{{ترجمه|على [كه این فضیلت را شنید] فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ما رستگار شدیم و سوگند به پروردگار كعبه كه شیعیان ما نیز رستگار شدند}}
{{متن عربی|ففَقالَ النَّبِىُّ ثانِیاً یا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً}}
{{ترجمه|دوباره پیغمبر فرمود: اى على سوگند بدانكه مرا بحق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن [خلق] برگزید}}
{{متن عربی|فما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَرْضِ}}
{{ترجمه|ذكر نشود این خبر [و سرگذشت] ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمین}}
{{متن عربی|فوَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلّا وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ}}
{{ترجمه|كه در آن گروهى از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناكى باشد جز آنكه خدا اندوهش را برطرف كند}}
{{متن عربی|فوَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَكَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاّ وَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ}}
{{ترجمه|و نه غمناكى جز آنكه خدا غمش را بگشاید و نه حاجتخواهى باشد جز آنكه خدا حاجتش را برآورد}}
{{متن عربی|ففَقالَ عَلِىٌّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَكَذلِكَ شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَرَبِّ الْكَعْبَة.}}
{{ترجمه|على گفت: بدین ترتیب به خدا سوگند ما كامیاب و سعادتمند شدیم و هم چنین سوگند به خدای کعبه که شیعیان ما نیز در دنیا و آخرت رستگار و سعادتمند شدند.}}
 


[[رده:مفاتیح الجنان]]
[[رده:مفاتیح الجنان]]
برگرفته از «http://zooha.ir/حدیث_کساء»