پرش به محتوا

صفحهٔ اصلی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی ضحی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
''
''


" وَعَدَكُمُ اَللّٰهُ مَغٰانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهٰا فَعَجَّلَ لَكُمْ هٰذِهِ‌..."  مراد از اين " مَغٰانِمَ كَثِيرَةً "  كه مؤمنين به زودى آنها را به دست مى‌آورند اعم از غنيمت‌هاى خيبر و غير خيبر است، كه بعد از مراجعت از حديبيه به دست آنان افتاد، در نتيجه جمله " فَعَجَّلَ لَكُمْ هٰذِهِ‌"  اشاره است به غنيمت‌هاى مذكور در آيه قبلى، يعنى غنيمت‌هاى خيبر، كه از شدت نزديكى به منزله غنيمت بدست آمده به حساب آورده. البته اين در صورتى است كه آيه شريفه با آيات سابق نازل شده باشد، و اما بنا بر احتمالى كه بعضى داده‌اند كه اين آيه بعد از فتح خيبر نازل شده، در آن صورت معناى كلمه "هذه" روشن است. چيزى كه هست معروف همين است كه سوره فتح تمامى‌اش بعد از حديبيه و قبل از رسيدن به مدينه نازل شده. بعضى از مفسرين گفته‌اند: كلمه "هذه" اشاره است به بيعت در حديبيه و در زير آن درخت. ليكن خواننده به نادرستى اين قول واقف است. [مقصود از ناس در جمله " وَ كَفَّ أَيْدِيَ اَلنّٰاسِ عَنْكُمْ "  ] " وَ كَفَّ أَيْدِيَ اَلنّٰاسِ عَنْكُمْ‌"  - بعضى گفته‌اند مراد از كلمه "ناس" دو قبيله اسد و غطفان است كه تصميم گرفتند بعد از مراجعت رسول خدا (ص) از خيبر به مدينه حمله نموده اموال و زن و بچه مسلمين را به غارت ببرند، و ليكن خداى تعالى وحشتى در دل آنان انداخت كه از اين كار بازشان داشت. بعضى ديگر گفته‌اند: مراد از "ناس" مالك بن عوف و عيينة بن حصين با بنى اسد و غطفان است كه در جنگ خيبر آمدند تا يهوديان را يارى دهند ولى خداى تعالى ترس را بر دلهايشان مسلط كرد و از نيمه راه برگشتند. بعضى ديگر گفته‌اند: مراد از "ناس" اهل مكه و افراد پيرامون مكه است كه دست به جنگ نزدند، و به صلح قناعت كردند. " وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ "  - اين جمله عطف است بر مطالبى كه در تقدير است، و تقدير كلام چنين است كه: خداى تعالى مسلمانان را به اين فتح و غنيمت‌هاى بسيار و ثوابهاى اخروى وعده داد، براى اينكه چنين و چنان شود، و براى اينكه تو آيتى باشى، يعنى علامت و نشانه‌اى باشى، تا آنان را به حق راهنمايى كنى، و بفهمانى كه پروردگارشان در وعده‌اى كه به پيغمبر خود مى‌دهد صادق، و در پيشگوييهايش راستگو است. [اخبارات غيبى و پيشگويى‌هايى كه در سوره فتح آمده است] اين سوره مشتمل بر يك عده پيشگويى و اخبار غيبى است كه همين‌ها هدايتى است براى مردم با تقوى، مثلا جلوتر از آنكه مساله حركت به سوى مكه پيش بيايد فرموده بود: " سَيَقُولُ لَكَ اَلْمُخَلَّفُونَ مِنَ اَلْأَعْرٰابِ شَغَلَتْنٰا..."  ، و پيش از آنكه غنيمتى به دست آيد، فرموده بود: " سَيَقُولُ اَلْمُخَلَّفُونَ إِذَا اِنْطَلَقْتُمْ‌..."  . و نيز فرموده بود: " قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ اَلْأَعْرٰابِ‌ سَتُدْعَوْنَ‌..."  . و همچنين در آيات مورد بحث از به دست آمدن فتح و غنيمت خبر داده بود، و در آيات بعد فرموده: " وَ أُخْرىٰ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهٰا..."  و باز بعد از آن مى‌فرمايد: " لَقَدْ صَدَقَ اَللّٰهُ‌ رَسُولَهُ اَلرُّؤْيٰا..."  . " وَ يَهْدِيَكُمْ صِرٰاطاً مُسْتَقِيماً "  - اين جمله عطف است بر جمله" تكون "يعنى همه اينها براى اين بود كه آيتى باشى براى مؤمنين، و براى اين بود كه شما را به سوى صراط مستقيم كه طريقى است رساننده به اعلاء كلمه حق و بسط دين، هدايت فرمايد. بعضى از مفسرين گفته‌اند: صراط مستقيم ثقه و اعتماد و توكل بر خدا است، در هر كارى كه مى‌كنيد. ولى معنايى كه ما كرديم با سياق موافق‌تر است.
" وَعَدَكُمُ اَللّٰهُ مَغٰانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهٰا فَعَجَّلَ لَكُمْ هٰذِهِ‌..."  مراد از اين " مَغٰانِمَ كَثِيرَةً "  كه مؤمنين به زودى آنها را به دست مى‌آورند اعم از غنيمت‌هاى خيبر و غير خيبر است، كه بعد از مراجعت از حديبيه به دست آنان افتاد، در نتيجه جمله " فَعَجَّلَ لَكُمْ هٰذِهِ‌"  اشاره است به غنيمت‌هاى مذكور در آيه قبلى، يعنى غنيمت‌هاى خيبر، كه از شدت نزديكى به منزله غنيمت بدست آمده به حساب آورده. البته اين در صورتى است كه آيه شريفه با آيات سابق نازل شده باشد،  
 
و اما بنا بر احتمالى كه بعضى داده‌اند كه اين آيه بعد از فتح خيبر نازل شده، در آن صورت معناى كلمه "هذه" روشن است. چيزى كه هست معروف همين است كه سوره فتح تمامى‌اش بعد از حديبيه و قبل از رسيدن به مدينه نازل شده. بعضى از مفسرين گفته‌اند: كلمه "هذه" اشاره است به بيعت در حديبيه و در زير آن درخت. ليكن خواننده به نادرستى اين قول واقف است. [مقصود از ناس در جمله " وَ كَفَّ أَيْدِيَ اَلنّٰاسِ عَنْكُمْ "  ] " وَ كَفَّ أَيْدِيَ اَلنّٰاسِ عَنْكُمْ‌"  - بعضى گفته‌اند مراد از كلمه "ناس" دو قبيله اسد و غطفان است كه تصميم گرفتند بعد از مراجعت رسول خدا (ص) از خيبر به مدينه حمله نموده اموال و زن و بچه مسلمين را به غارت ببرند، و ليكن خداى تعالى وحشتى در دل آنان انداخت كه از اين كار بازشان داشت. بعضى ديگر گفته‌اند: مراد از "ناس" مالك بن عوف و عيينة بن حصين با بنى اسد و غطفان است كه در جنگ خيبر آمدند تا يهوديان را يارى دهند ولى خداى تعالى ترس را بر دلهايشان مسلط كرد و از نيمه راه برگشتند. بعضى ديگر گفته‌اند: مراد از "ناس" اهل مكه و افراد پيرامون مكه است كه دست به جنگ نزدند، و به صلح قناعت كردند. " وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ "  - اين جمله عطف است بر مطالبى كه در تقدير است،
 
و تقدير كلام چنين است كه: خداى تعالى مسلمانان را به اين فتح و غنيمت‌هاى بسيار و ثوابهاى اخروى وعده داد، براى اينكه چنين و چنان شود، و براى اينكه تو آيتى باشى، يعنى علامت و نشانه‌اى باشى، تا آنان را به حق راهنمايى كنى، و بفهمانى كه پروردگارشان در وعده‌اى كه به پيغمبر خود مى‌دهد صادق، و در پيشگوييهايش راستگو است. [اخبارات غيبى و پيشگويى‌هايى كه در سوره فتح آمده است] اين سوره مشتمل بر يك عده پيشگويى و اخبار غيبى است كه همين‌ها هدايتى است براى مردم با تقوى، مثلا جلوتر از آنكه مساله حركت به سوى مكه پيش بيايد فرموده بود: " سَيَقُولُ لَكَ اَلْمُخَلَّفُونَ مِنَ اَلْأَعْرٰابِ شَغَلَتْنٰا..."  ، و پيش از آنكه غنيمتى به دست آيد، فرموده بود: " سَيَقُولُ اَلْمُخَلَّفُونَ إِذَا اِنْطَلَقْتُمْ‌..."  . و نيز فرموده بود: " قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ اَلْأَعْرٰابِ‌ سَتُدْعَوْنَ‌..."  . و همچنين در آيات مورد بحث از به دست آمدن فتح و غنيمت خبر داده بود، و در آيات بعد فرموده: " وَ أُخْرىٰ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهٰا..."  و باز بعد از آن مى‌فرمايد: " لَقَدْ صَدَقَ اَللّٰهُ‌ رَسُولَهُ اَلرُّؤْيٰا..."  . " وَ يَهْدِيَكُمْ صِرٰاطاً مُسْتَقِيماً "  - اين جمله عطف است بر جمله" تكون "يعنى همه اينها براى اين بود كه آيتى باشى براى مؤمنين، و براى اين بود كه شما را به سوى صراط مستقيم كه طريقى است رساننده به اعلاء كلمه حق و بسط دين، هدايت فرمايد. بعضى از مفسرين گفته‌اند: صراط مستقيم ثقه و اعتماد و توكل بر خدا است، در هر كارى كه مى‌كنيد. ولى معنايى كه ما كرديم با سياق موافق‌تر است.

نسخهٔ ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۵۳

وَعَدَكُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةࣰ تَأۡخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمۡ هَٰذِهِۦ وَكَفَّ أَيۡدِيَ ٱلنَّاسِ عَنكُمۡ وَلِتَكُونَ ءَايَةࣰ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ وَيَهۡدِيَكُمۡ صِرَٰطࣰا مُّسۡتَقِيمࣰا 20

تفسیر المیزان (ترجمه) طباطبایی، محمد حسین ، جلد 18 ، صفحه 427

" وَعَدَكُمُ اَللّٰهُ مَغٰانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهٰا فَعَجَّلَ لَكُمْ هٰذِهِ‌..." مراد از اين " مَغٰانِمَ كَثِيرَةً " كه مؤمنين به زودى آنها را به دست مى‌آورند اعم از غنيمت‌هاى خيبر و غير خيبر است، كه بعد از مراجعت از حديبيه به دست آنان افتاد، در نتيجه جمله " فَعَجَّلَ لَكُمْ هٰذِهِ‌" اشاره است به غنيمت‌هاى مذكور در آيه قبلى، يعنى غنيمت‌هاى خيبر، كه از شدت نزديكى به منزله غنيمت بدست آمده به حساب آورده. البته اين در صورتى است كه آيه شريفه با آيات سابق نازل شده باشد،

و اما بنا بر احتمالى كه بعضى داده‌اند كه اين آيه بعد از فتح خيبر نازل شده، در آن صورت معناى كلمه "هذه" روشن است. چيزى كه هست معروف همين است كه سوره فتح تمامى‌اش بعد از حديبيه و قبل از رسيدن به مدينه نازل شده. بعضى از مفسرين گفته‌اند: كلمه "هذه" اشاره است به بيعت در حديبيه و در زير آن درخت. ليكن خواننده به نادرستى اين قول واقف است. [مقصود از ناس در جمله " وَ كَفَّ أَيْدِيَ اَلنّٰاسِ عَنْكُمْ " ] " وَ كَفَّ أَيْدِيَ اَلنّٰاسِ عَنْكُمْ‌" - بعضى گفته‌اند مراد از كلمه "ناس" دو قبيله اسد و غطفان است كه تصميم گرفتند بعد از مراجعت رسول خدا (ص) از خيبر به مدينه حمله نموده اموال و زن و بچه مسلمين را به غارت ببرند، و ليكن خداى تعالى وحشتى در دل آنان انداخت كه از اين كار بازشان داشت. بعضى ديگر گفته‌اند: مراد از "ناس" مالك بن عوف و عيينة بن حصين با بنى اسد و غطفان است كه در جنگ خيبر آمدند تا يهوديان را يارى دهند ولى خداى تعالى ترس را بر دلهايشان مسلط كرد و از نيمه راه برگشتند. بعضى ديگر گفته‌اند: مراد از "ناس" اهل مكه و افراد پيرامون مكه است كه دست به جنگ نزدند، و به صلح قناعت كردند. " وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ " - اين جمله عطف است بر مطالبى كه در تقدير است،

و تقدير كلام چنين است كه: خداى تعالى مسلمانان را به اين فتح و غنيمت‌هاى بسيار و ثوابهاى اخروى وعده داد، براى اينكه چنين و چنان شود، و براى اينكه تو آيتى باشى، يعنى علامت و نشانه‌اى باشى، تا آنان را به حق راهنمايى كنى، و بفهمانى كه پروردگارشان در وعده‌اى كه به پيغمبر خود مى‌دهد صادق، و در پيشگوييهايش راستگو است. [اخبارات غيبى و پيشگويى‌هايى كه در سوره فتح آمده است] اين سوره مشتمل بر يك عده پيشگويى و اخبار غيبى است كه همين‌ها هدايتى است براى مردم با تقوى، مثلا جلوتر از آنكه مساله حركت به سوى مكه پيش بيايد فرموده بود: " سَيَقُولُ لَكَ اَلْمُخَلَّفُونَ مِنَ اَلْأَعْرٰابِ شَغَلَتْنٰا..."  ، و پيش از آنكه غنيمتى به دست آيد، فرموده بود: " سَيَقُولُ اَلْمُخَلَّفُونَ إِذَا اِنْطَلَقْتُمْ‌..."  . و نيز فرموده بود: " قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ اَلْأَعْرٰابِ‌ سَتُدْعَوْنَ‌..."  . و همچنين در آيات مورد بحث از به دست آمدن فتح و غنيمت خبر داده بود، و در آيات بعد فرموده: " وَ أُخْرىٰ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهٰا..."  و باز بعد از آن مى‌فرمايد: " لَقَدْ صَدَقَ اَللّٰهُ‌ رَسُولَهُ اَلرُّؤْيٰا..."  . " وَ يَهْدِيَكُمْ صِرٰاطاً مُسْتَقِيماً "  - اين جمله عطف است بر جمله" تكون "يعنى همه اينها براى اين بود كه آيتى باشى براى مؤمنين، و براى اين بود كه شما را به سوى صراط مستقيم كه طريقى است رساننده به اعلاء كلمه حق و بسط دين، هدايت فرمايد. بعضى از مفسرين گفته‌اند: صراط مستقيم ثقه و اعتماد و توكل بر خدا است، در هر كارى كه مى‌كنيد. ولى معنايى كه ما كرديم با سياق موافق‌تر است.