پرش به محتوا

مهدی منصوری - نهج البلاغه حکمت ۱

از ویکی ضحی

در اینجا تفسیر صوتی بسیار زیبا و دل نشین و کوتاهی از حکمت های نهج البلاغه را با بیان جناب حاج مهدی منصوری مداح و متخصص در علوم نهج البلاغه خدمت شما عزیزان ارائه می گردد.

رده:نهج البلاغه -*-*- رده:اساتید

حکمت اول نهج البلاغه

حکمت ۱: روش برخورد با فتنه ها(اخلاقى ، سياسى) قَال َ[عليه السلام] كُنْ فِى الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ

درود خدا بر او، فرمود: در فتنه‌ها چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد كه سوارى دهد و نه پستانى تا او را بدوشند.

مقدمه

نهج البلاغه، مجموعه‌ای از خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های امام علی (ع) است که توسط سید رضی گردآوری شده است. این کتاب از مهم‌ترین منابع اسلامی به شمار می‌رود و دارای مضامین عمیق فلسفی، اخلاقی و اجتماعی است. حکمت اول از نهج البلاغه که به فتنه و آشوب اشاره دارد، یکی از این حکمت‌ها است. در این مقاله به بررسی و تحلیل این حکمت خواهیم پرداخت.

تبیین حکمت اول

حکمت اول از نهج البلاغه چنین بیان شده است:[۱]

ترجمه: در زمان فتنه همچون شتر دو ساله باش که نه پشتی برای سواری دارد و نه پستانی برای دوشیدن.

تحلیل و تفسیر حکمت

امام علی (ع) در این حکمت بر اهمیت داشتن موضع بی‌طرف و پرهیز از شرکت در فتنه و آشوب تأکید می‌کنند. ایشان به مؤمنان توصیه می‌کنند که در زمان‌های پرآشوب به گونه‌ای رفتار کنند که هیچ‌کس نتواند از آن‌ها بهره‌برداری کند.

اصول اخلاقی و اجتماعی حکمت

این حکمت دارای اصول اخلاقی و اجتماعی مهمی است. امام علی (ع) بر اهمیت حفظ بی‌طرفی و دوری از مشارکت در فتنه تأکید می‌کنند. این اصول می‌تواند به ایجاد جامعه‌ای پایدار و آرام کمک کند.

تأثیر حکمت اول بر فرهنگ اسلامی

حکمت اول نهج البلاغه تأثیر عمیقی بر فرهنگ و تفکر اسلامی داشته است. این حکمت باعث شده است تا مسلمانان در طول تاریخ به اهمیت حفظ بی‌طرفی و دوری از فتنه پی ببرند و تلاش کنند تا از فتنه‌ها دوری کنند.

بررسی نظرات محققان معاصر

محققان معاصر نظرات مختلفی درباره حکمت اول نهج البلاغه ارائه داده‌اند. برخی معتقدند که این حکمت تأکید بر اصول اخلاقی و اجتماعی دارد، در حالی که دیگران بر اهمیت حفظ صلح و آرامش در جامعه تأکید می‌کنند. به طور کلی، این حکمت به عنوان یک اصل مهم در حفظ بی‌طرفی و دوری از فتنه در اسلام شناخته شده است.

نتیجه‌گیری

حکمت اول نهج البلاغه یکی از مهم‌ترین آموزه‌های امام علی (ع) است که بر اهمیت حفظ بی‌طرفی و دوری از فتنه تأکید دارد. این حکمت نشان می‌دهد که مؤمنان باید در زمان‌های پرآشوب به گونه‌ای رفتار کنند که هیچ‌کس نتواند از آن‌ها بهره‌برداری کند. این آموزه می‌تواند به عنوان راهنمایی برای زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان مورد استفاده قرار گیرد.

شرح و تفسیر: بهترین روش در فتنه ها

امام علیه السلام در این حکمت پرمعنا می‌فرماید: «در فتنه‌ها همچون شتر کم سن و سال باش؛نه پشت او قوی شده که سوارش شوند نه پستانی دارد که بدوشند»؛ (قَالَ علیه السلام: کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ). برای روشن شدن محتوای این کلام بسیار پرمعنا لازم است قبلاً دو واژه «فتنه»و«ابن لبون»تفسیر شود:

فتنه، از ماده«فتن» (بر وزن متن) در اصل به معنای قرار دادن طلا در کوره است تا خالص از ناخالص جدا شود سپس به معنای هرگونه آزمایش و امتحان و بلا و عذاب و حتی شرک و بت پرستی و آشوب‌های اجتماعی آمده است و در اینجا منظور همان آشوب‌های اجتماعی است.

لبون، به شتری گفته می‌شود که به جهت زائیدن مکرر پیوسته در پستانش شیر است (لبون به معنای شیر دار است از ماده لبن) و ابن لبون به بچه چنین شتری گفته می‌شود که دو سال آن تمام شده و وارد سال سوم شده است؛نه قوت و قدرت چندانی دارد که بتوان بر پشت او سوار شد و نه پستان پر شیری (زیرا هم کم سن و سال است و هم نر) و به این ترتیب هیچ گونه استفاده ای از آن در آن سن و سال نمی توان کرد.

از اینجا روشن می‌شود که هدف امام این است که انسان به هنگام شورش‌های اهل باطل و فتنه‌های ناشی از خصومت آنها با یکدیگر نباید آلت دست این و آن شود؛باید خود را دور نگه دارد و به هیچ یک از دو طرف که هر دو اهل باطل اند کمک نکند.

در این گونه موارد معمولاً هر کدام از طرفین به سراغ افراد بانفوذ و باشخصیت می‌آیند تا از نفوذ و قدرت آنها برای کوبیدن حریف استفاده کنند.

در این هنگام باید این افراد بلکه تمام افراد، خواه ضعیف باشند یا قوی نهایت مراقبت را به خرج دهند که در دام فتنه گران و غوغاسالاران نیفتند مبادا دین و یا دنیای آنها آسیب ببیند و همان گونه که در بالا آمد در بعضی از روایات جمله «و لا وَبَر فَیُسْلَب» نیز به آن افزوده شده است یعنی شتر دو ساله پشمی هم ندارد که آن را بچینند و از آن استفاده کنند.

نمونه این فتنه‌ها در صدر اسلام و قرون نخستین فراوان بود که امامان اهل بیت و یارانشان همواره از آن کناره گیری می‌کردند حتی داستان قیام ابو مسلم بر ضد بنی امیه گرچه در ظاهر برای کوبیدن باطلی بود ولی در باطن برای تبدیل باطلی به باطل دیگر و حکومت بنی عباس به جای بنی امیه بود.

به همین دلیل هنگامی که ابو مسلم به وسیله نامه ای پیشنهاد حکومت و خلافت را به امام صادق علیه السلام کرد امام آن را نپذیرفت زیرا می‌دانست در پشت پرده این قیام چه اشخاصی کمین کرده اند و به تعبیر دیگر امام می‌دانست این یک فتنه است که دو گروه باطل به جان هم افتاده اند و نباید به هیچ کدام امتیازی داد.

روایاتی که از ائمه هدی علیهم السلام درباره فضیلت عزلت و گوشه گیری به ما رسیده است غالباً ناظر به این گونه شرایط است.

از جمله امام امیرالمؤمنین علیه السلام طبق آنچه در غررالحکم آمده می‌فرماید:

«الْعُزْلَةُ أَفْضَلُ شِیَمِ الْأَکْیَاسِ؛ گوشه گیری برترین خصلت افراد باهوش و زیرک است».[۲]

و در حدیث دیگری از آن حضرت می‌خوانیم:

«سَلَامَةُ الدِّینِ فِی إعْتِزَالِ النَاسِ؛ سلامت دین انسان درکناره گیری از مردم است».[۳]

در حدیث گویا و روشنی از امام صادق علیه السلام می‌خوانیم هنگامی از آن حضرت سؤال کردند: چرا گوشه گیری را انتخاب کرده اید؟ فرمود:

«فَسَدَ الزَّمَانُ وَتَغَیَّرَ الْإِخْوَانُ فَرَأَیْتُ الاِنْفِرَادَ أَسْکَنَ لِلْفُؤَاد؛ زمانه فاسد شده و برادران تغییر روش داده اند به همین دلیل، آرامش دل را در تنهایی یافتم». [۴]

قرآن مجید نیز اشاراتی به این معنا دارد از جمله درباره حضرت ابراهیم می‌خوانیم که او گروه بت پرستان را مخاطب قرار داد و گفت:

«وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّی»؛

از شما و آنچه غیر از خدا می‌خوانید و می‌پرستید کناره گیری می‌کنم و (تنها) پروردگارم را می‌خوانم».[۵]

در داستان اصحاب کهف نیز در آیه ۱۶ سوره«کهف»اشاره به گوشه گیری آنها از گروه فاسد و مفسد شده است.

از آنچه گفته شد به خوبی روشن می‌شود که هرگز منظور امام علیه السلام این نبوده است که اگر گروهی باطل بر ضد مؤمنان و طرفداران حق برخیزند نباید به حمایت مؤمنان حق جو برخاست؛این سخن بر خلاف صریح قرآن است که می‌فرماید: ««فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللّهِ»؛ اگر گروهی از مسلمانان بر گروه دیگری ظلم و ستم روا داشتند (و اصلاح در میان آن دو از طریق مسالمت آمیز امکان پذیر نشد) با جمعیت ستمگر پیکار کنید تا به سوی حق باز گردند».[۶]

ممکن است تفاوت بین جمله «لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبُ» و جمله «وَ لا ضَرْعٌ فَیُحْلَبُ» در این باشد که نه کمک‌های مستقیم به فتنه جویان کن (مانند سواری دادن مرکب) که خودش وارد معرکه شود و نه کمک‌های غیر مستقیم مانند کمک‌های مادی به این گروه‌ها کردن رواست شبیه شیر دادن برای تغذیه افراد.

همان گونه که در سند این حکمت اشاره شد این کلام امیرمؤمنان علی علیه السلام بخشی از وصیت طولانی است که امام امیر مؤمنان علی علیه السلام به فرزند گرامی اش امام حسن مجتبی علیه السلام فرموده است که قسمتی از آغاز آن را برای مزید فایده در اینجا می‌آوریم. فرمود:

«کَیْفَ وَ أَنِّی بِکَ یَا بُنَیَّ إِذَا صِرْتَ فِی قَوْمٍ صَبِیُّهُمْ غَاوٍ وَ شَابُّهُمْ فَاتِکٌ وَ شَیْخُهُمْ لَا یَأْمُرُ بِمَعْرُوفٍ وَ لَا یَنْهَی عَنْ مُنْکَرٍ وَ عَالِمُهُمْ خَبٌّ مَوَّاهٌ مُسْتَحْوِذٌ عَلَیْهِ هَوَاهُ مُتَمَسِّکٌ بِعَاجِلِ دُنْیَاهُ أَشَدُّهُمْ عَلَیْکَ إِقْبَالًا یَرْصُدُکَ بِالْغَوَائِلِ وَ یَطْلُبُ الْحِیلَةَ بِالتَّمَنِّی وَ یَطْلُبُ الدُّنْیَا بِالْاِجْتِهَادِ خَوْفُهُمْ آجِلٌ وَ رَجَاؤُهُمْ عَاجِلٌ لَا یَهَابُونَ إِلَّا مَنْ یَخَافُونَ لِسَانَهُ وَ لَا یُکْرِمُونَ إِلَّا مَنْ یَرْجُونَ نَوَالَهُ دِینُهُمُ الرِّبَا کُلُّ حَقٍّ عِنْدَهُمْ مَهْجُورٌ یُحِبُّونَ مَنْ غَشَّهُمْ وَ یَمَلُّونَ مَنْ دَاهَنَهُمْ قُلُوبُهُمْ خَاوِیَةٌ لَا یَسْمَعُونَ دُعَاءً وَ لَا یُجِیبُونَ سَائِلاً قَدِ اسْتَوْلَتْ عَلَیْهِمْ سَکْرَةُ الْغَفْلَةِ إِنْ تَرَکْتَهُمْ لَمْ یَتْرُکُوکَ وَ إِنْ تَابَعْتَهُمْ اغْتَالُوکَ إِخْوَانُ الظَّاهِرِ وَ أَعْدَاءُ السَّرَائِرِ یَتَصَاحَبُونَ عَلَی غَیْرِ تَقْوَی فَإِذَا افْتَرَقُوا ذَمَّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً تَمُوتُ فِیهِمُ السُّنَنُ وَ تَحْیَا فِیهِمُ الْبِدَعُ فَأَحْمَقُ النَّاسِ مَنْ أَسِفَ عَلَی فَقْدِهِمْ أَوْ سُرَّ بِکَثْرَتِهِمْ فَکُنْ عِنْدَ ذَلِکَ یَا بُنَیَّ کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا وَبَرٌ فَیُسْلَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَب؛

فرزندم چگونه خواهی بود هنگامی که در میان قومی گرفتار شوی که کودک آنها گمراه و جوانشان هواپرست و پیرانشان امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند، عالم آنها حیله گر فریبکاری است که هوای نفس بر او چیره شده و به دنیای زودگذر چسبیده و از همه بیشتر (ظاهرا) به تو روی می‌آورد و در انتظار حوادث دردناکی برای توست و با آرزوها چاره جویی می‌کند و دنیا را با تمام قدرت می‌طلبد.

هنگامی که از هم جدا شوند یکدیگر را نکوهش می‌کنند، سنت‌های الهی در میان آنها می‌میرد و بدعت‌ها زنده می‌شود نادان ترین مردان کسی است که از فقدان آنها متاثر شود یا از کثرت آنها خوشحال. فرزندم در چنین شرایطی که (آتش فتنه‌ها شعله ور است) همچون شتر کم سن و سال باش نه پشتی دارد که سوار شوند و نه پشمی که بچینند و نه پستانی که بدوشند.... [۷]


منابع و مراجع

  1. كُنْ فِى الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ
  2. غررالحکم، ص ۳۱۸، ح ۷۳۵۰.
  3. همان، ص ۳۱۹، ح ۷۳۶۵.
  4. میزان الحکمه، ج ۸، ماده عزلت، ح ۱۲۹۱۱.
  5. مریم، آیه ۴۸.
  6. حجرات، آیه ۹.
  7. بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۲۳۴، ح ۳.