پرش به محتوا

کلید واژه‌ی آیات رجعت در قرآن کریم (کتاب)

از ویکی ضحی
اسم کتاب: کلید واژه‌ی آیات رجعت در قرآن کریم

نویسنده: سید محمد جعفر روضاتی

مشخصات نشر: بهار قلوب

تعداد صفحات: 250ص

این مجموعه متنی به بررسی موضوع رجعت در اعتقادات شیعه می‌پردازد. نویسنده با استناد به آیات مختلف قرآن کریم و روایات متعدد از اهل بیت علیهم السلام ، رجعت را به معنای بازگشت گروهی از مؤمنان خالص و کافران محض به این دنیا پیش از قیامت برای مشاهده دولت حق و مجازات تبهکاران شرح می‌دهد.

همچنین، سابقه‌ی اعتقاد به رجعت در کتب آسمانی دیگر و تواتر احادیث در این باره را مورد تأکید قرار داده و لیستی از کتب تألیف شده در این موضوع را ارائه می‌دهد. این متن در نهایت با اشاره به ذکر رجعت در زیارات و وقوع آن در زمان ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رجعت را یکی از وعده‌های الهی می‌داند.

مطالعه کتاب

مقدّمۀ استاد مهدی‌پور

سیمای رجعت در آیینۀ آیات نورانی قرآن و دیگر کتب آسمانی

گلواژۀ رجعت

رجعت در لغت به معنای بازگشت، و در اصطلاح، بازگشت گروهی از مردگان به دنیا، پیش از رستاخیز می‌باشد.

خداوند منّان گروهی از مردگان را به هنگام ظهور امام زمان؟س؟ به این دنیا باز می‌گرداند، برخی از آن‌ها را عزّت می‌دهد، و برخی دیگر را خوار می‌سازد.

گروهی از صالحان را برمی‌گرداند، تا دولت حقّه را مشاهده کنند، به عزّت، شکوه و آرزوی دیرینۀ خود برسند.

گروهی از تبهکاران را برمی‌گرداند، تا انتقام ستم‌دیدگان را از آن‌ها بگیرد، و دل رنج‌دیده‌ها با مشاهدۀ ذلّت آن‌ها مسرور گردد.

آنگاه هر دو گروه می‌میرند، و به هنگام رستاخیز عمومی برانگیخته می‌شوند، تا به ثواب و عقاب جاویدان برسند.[1]

زیر بنای رجعت، قدرت بی‌پایان حق تعالی است، خداوند با قدرت بیکران خود، استخوآن‌های پوسیده و اجسام فرسوده‌ای را که هزاران سال در زیر خاک‌ها نهفته‌اند، به زندگی باز می‌گرداند، تا هابیلیان شاهد انتقام الهی، از قابیلیان در راستای تاریخ باشند.

خداوند با رجعت انسآن‌ها، دورنمای رستاخیز را در سرتاسر گیتی به نمایش می‌گذارد و هزاران انسان را، که از قرن‌ها پیش در زیر خاک‌ها مدفون شده‌اند، با یک فرمان جان می‌بخشد، تا پیش از رستاخیز شاهد گرفتن حق مظلومان از ستم پیشگان باشند.

پیشینۀ رجعت

قرآن کریم در آیات فراوان از وقوع رجعت در میان اقوام گذشته خبر داده، که با تعدادی از آن‌ها در این کتاب آشنا می‌شوید.

پس از ثبوت وقوع آن در میان اقوام گذشته، اثبات امکان و لزوم وقوع آن در میان امّت اسلامی نیز ثابت می‌شود، زیرا:

1. بهترین دلیل بر امکان هر چیزی وقوع آن است.

پس از اثبات وقوع آن در میان اقوام پیشین، در مورد امکان وقوع آن در میان امّت اسلامی، هیچ شک و تردیدی باقی نمی‌ماند.

2. بر اساس قاعدۀ معروف: «حکم الأمثال فیما یجوز و ما لا یجوز»، اگر ثابت شود که آن در میان گذشتگان واقع شده، احتمال امتناع آن از بین می‌رود و ممکن بودن آن ثابت می‌شود.

3. در احادیث فراوان از رسول اکرم، آمده است که:

آنچه در امّت‌های پیشین واقع شده، حتماً در این امّت نیز واقع خواهد شد. و اینک به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

لَتَرْكَبُنَّ سَنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُم‏؛

بی‌گمان راهی را که پیشینیان پیموده‌اند، شما نیز خواهید پیمود.[2]

لَتَرْكَبُنَّ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ؛

بی‌گمان دقیقاً همان راه پیشینیان را، همانند تطابق دو لنگۀ کفش خواهید رفت.[3]

لَتَرْكَبُنَّ سُنَنَ مِنْ قَبْلِكُمْ؛

بی‌گمان راه پیشینیان را خواهید پیمود.[4]

لَتَرْكَبُنَّ سُنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ، شِبْراً بِشِبْرٍ، وَ ذِرَاعاً بِذِرَاعِ، حَتَّى لَوْ دَخَلُوا جُحْر ضَبٍّ لَدَخَلتُم؛

بی‌گمان راه پیشینیان را، وجب به وجب، ذراع به ذراع خواهید پیمود. اگر آن‌ها به لانۀ سوسماری داخل شده باشند، شما نیز داخل خواهید شد.[5]

لَتَرْكَبَنَّ طَرِیقَتُهُمْ حَذْوَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ؛

بی‌گمان همانند تطابق دو تیرکمان، راه آن‌ها را خواهید پیمود.[6]

احادیث یاد شده عموماً از منابع اهل سنّت تقدیم گردید، این احادیث از طریق اهل‌بیت؟سهم؟ به قدری زیاد است، که دو تن از محدّثان بزرگ، کتاب مستقلی در این رابطه تألیف کرده‌اند:

1. فضل بن شاذان، متوفّاى 260 ق.

2. شیخ صدوق، متوفّاى 381 ق.

هر دو محدّث بزرگوار کتاب خود را «حذو النّعل بالنّعل» نامیده‌اند.[7]

روی این بیان اگر ثابت شود که رجعت در میان امّت‌های پیشین واقع شده، نه تنها امکان، بلکه ضرورت وقوع آن در میان امّت اسلامی ثابت خواهد شد.

رجعت در میان پیشینیان

در کتابی که پیش رو دارید، آیات شمارۀ یک تا شماره شش، شش نمونه از بازگشت انسآن‌ها پس از مرگ به این دنیا را در میان امّت‌های پیشین بیان نموده است.

شیخ حرّ عاملی، در کتاب گرانسنگ: «الایقاظ من الهجعة فی اثبات الرّجعة» 26 روایت از رسول گرامی اسلام؟صل؟ نقل کرده، که آنچه در امّت‌های پیشین اتّفاق افتاده، مو به مو، در امّت من نیز واقع خواهد شد.[8]

رجعت در امّت اسلامی

بر اساس روایات فراوانی که از خاندان عصمت و طهارت؟سهم؟ به ما رسیده، در میان امّت اسلامی نیز به مواردی از وقوع رجعت در قرون اوّلیّه برمی‌خوریم،[9] که تعداد 70 مورد آن را شیخ حرّ عاملی گرد آورده است.[10]

عبد الله بن محمّد بن عبید، مشهور به: «ابن ابی الدّنیا» (180 ـ 281 ق) کتابی به نام: «من عاش بعد الموت» در این رابطه گرد آورده است.[11]

وی در این کتاب، 64 مورد از افرادی که در سه قرن اوّل اسلامی، پس از مرگ، زنده شده، کم یا زیاد، زنده مانده‌اند را معرّفی کرده است.[12]

دکتر «رایموند مودی» در این رابطه کتابی نوشته و آن را «بازگشت روح» نام نهاده است.

او در این کتاب، از کسانی سخن گفته که طبق نظر پزشک قانونی، مرده، سپس زنده شده‌اند.[13]

بر اساس روایات اسلامی، کتاب ابن ابی الدّنیا و دکتر رایموند مودی، بازگشت روح به بدن و زنده شدن انسان پس از مرگ، نه تنها ممکن، بلکه اتفاق افتاده است و از نظر زیست‌شناسی نیز مانعی ندارد.

لزوم اعتقاد به رجعت

آیات فراوانی از قرآن کریم، بر اساس روایات معصومین؟سهم؟، به رجعت تفسیر شده، که 80 نمونۀ آن‌ها را در این کتاب ملاحظه می‌فرمایید.

در چهلمین آیه‌ای که در این کتاب، با کُد 83/27 بیان شده، آمده است:

«وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یكَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یوزَعُونَ»؛

آن روز از هر امّتی گروهی را محشور می‌سازیم که منکر آیات ما بودند، آن‌ها بازداشت می‌شوند.[14]

به یقین این آیه مربوط به رستاخیز نیست، زیرا در رستاخیز همه محشور می‌شوند و احدی فروگذار نمی‌شود.[15]

امام صادق؟س؟ در تفسیر این آیه فرمودند:

«وَ لَا یرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً وَ مَنْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً»؛

تنها کسی در رجعت برمی‌گردد که مؤمن خالص، یا کافر خالص باشد.[16]

پیشینۀ اعتقاد به رجعت

اعتقاد به رجعت و بازگشت گروهی از مردگان پیش از رستاخیز، سابقه‌ای بس طولانی دارد و در همۀ کتب آسمانی به نمونه‌هایی از آن برمی‌خوریم.

اینک به سه نمونه، از سه دین معروف «یهود»، «نصاری»، و «مجوس» اشاره می‌کنیم:

1. رجعت در عهد عتیق

در کتاب «دانیال نبی» آمده است:

بسیاری از آنان که در خاک زمین آرمیده‌اند، بیدار خواهند شد، اینان به جهت حیات جاودانی و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانی.[17]

پدر «آنتونیو دوژزو» از کشور پرتقال، رئیس پیشین دیر آگوستین‌های اصفهان، که پس از تشرّف به اسلام به نام: «علی قلی جدید الاسلام»، مشهور شد، در کتابی که به عنوان شرح و نقد تورات نوشته، فراز بالا را از دلایل روشن رجعت بیان کرده است.[18]

2.رجعت در عهد جدید

در کتاب مکاشفۀ یوحنای رسول آمده است:

آنان که وحش و صورتش را پرستش نکردند و نشان او را بر پیشانی و دست خود نپذیرفتند، زنده شدند و با مسیح هزار سال سلطنت کردند. سایر مردگان زنده نشدند تا هزار سال به اتمام رسید.[19]

آنتونیو در مورد این فراز نیز به تفصیل سخن گفته، و دلالت آن را بر اثبات رجعت توضیح داده است.[20]

3. رجعت در آیین مجوس

جز از طریق کتب زرتشتیان به کتاب آسمانی مجوس راه نداریم، از این رهگذر فرازی را از کتب زرتشتیان که برگرفته از کتاب مجوس است نقل می‌کنیم:

در بخش «یشت‌ها» از کتاب «اوستا» در ضمن فرازهای مربوط به «سوشیانت»[21] آمده است:

بدان هنگام که مردگان دیگر باره زنده شوند و زندگی جاودانه آغاز گردد، «سوشیانت» بدر آید و جهان را به آرزوی خویش دیگرگون سازد.[22]

سه فراز از سه کتاب مقدّس، سه آیین مشهور جهان، تورات، انجیل و اوستا نقل کردیم، در هر سه مورد بر زنده‌شدن مردگان تأکید شده و کاملاً روشن است که مربوط به رستاخیز نیست، بلکه در همین دنیا و پیش از رستاخیز می‌باشد.

روی این بیان، اعتقاد به رجعت، اختصاص به دین مقدّس اسلام ندارد، بلکه سابقه‌ای بس طولانی دارد، و در همۀ کتاب‌هایی که به اعتقاد پیروانشان کتاب آسمانی به شمار می‌آید، به صراحت و شفّافیّت آمده است.

تواتر احادیث رجعت

با توجّه به این که دشمنان اهلبیت، برای از بین بردن کتاب‌های شیعیان در طول قرون و اعصار، تلاش فراوان نموده و بیش از 90% کتاب‌های ما را از بین برده‌اند، هنوز احادیث بر جای مانده پیرامون رجعت بیش از حدّ تواتر است.

شیخ حرّ عاملی در کتاب گرانسنگ «الایقاظ» 600 حدیث پیرامون رجعت گرد آورده و بعد از اثبات تواتر آن‌ها فرموده:

ثبوت رجعت از ضروریّات مذهب شیعه است.[23]

مرحوم علّامۀ مجلسی؟ق؟ در دائرة المعارف بزرگ خود می‌نویسد:

اگر احادیث رجعت متواتر نباشد، در هیچ موردی نمی‌توان ادّعای تواتر نمود.[24]

رجعت هراسی

در شماری از احادیث رجعت تأکید شده که چون منتقم الهی ظهور کند، دو بت بزرگ قریش را از قبر بیرون می‌کشد، به دار می‌زند، طعمۀ حریق می‌سازد و خاکسترشان را به باد می‌دهد.[25]

در شمار دیگری آمده است، زنی که به «ماریۀ قبطیّه» مادر ابراهیم ـ فرزند پیامبر اکرم؟صل؟ تهمت زده بود را زنده می‌کند، بر او حدّ جاری می‌کند.[26]

از این رهگذر شیفتگان آن‌ها از شنیدن نام رجعت هراس دارند و خیال می‌کنند که اگر احادیث رجعت در مجلسی مطرح شود، ترس آن است که سقف آن مجلس بر سرشان فرو بریزد!

سفیان بن عُیَینَه می‌گوید:

در خانۀ جابر جُعفی نشسته بودیم، چیزی گفت که از خآن‌هاش بیرون رفتیم، زیرا ترسیدیم که سقف خانه بر سرمان فرو ریزد![27]

سفیان ثوری می‌گوید:

مردم از جابر بن یزید جعفی روایت می‌کردند، تا هنگامی که عقیده‌اش را ابراز کرد، دیگر از او حدیثی نقل نکردند! پرسیدند: چه چیزی را ابراز کرد؟ گفت: اعتقاد به رجعت را.[28]

در حالی که خود سفیان می‌گوید:

جابر بسیار راستگو بود، من کسی را راستگوتر از او در نقل حدیث ندیدم.[29]

جابر بن یزید جعفی بدون تردید، از راستگوترین اصحاب ائمّه بود، حتّی به اعتراف دشمنان اهل‌بیت:

1) شعبه گوید: جابر از موثّق‌ترین انسآن‌هاست.[30]

2) وکیع گوید: اگر در هر چیزی شک بکنید، در این شک نکنید که جابر جعفی ثقه است.[31]

3) سفیان گوید: جابر جعفی در نقل حدیث پارسا بود، من در حدیث پارساتر از او ندیده‌ام.[32]

پس از اعتراف همۀ بزرگان جرح و تعدیل به وثاقت او، جریر می‌گوید:

من جابر بن یزید جعفی را ملاقات کردم، ولی حدیثی از او ننوشتم، زیرا به رجعت ایمان داشت.[33]

زهیر می‌گوید:

از جابر شنیدم که گفت: نزد من 000/50 حدیث است که چیزی از آن را نقل نکرده‌ام.[34]

از این رهگذر علمای شیعه در طول قرون و اعصار، به تألیف آثار گرانقدری در این رابطه همّت گماشته‌اند، که با عناوین 130 مورد از آن‌ها در مقدمۀ این کتاب آشنا می‌شوید، که تازه‌ترین آن‌ها کتاب حاضر است، که مؤلّف بزرگوار آن، با ابتکار و حسن سلیقۀ خود، آیات مربوط به رجعت را کُد گذاری کرده، برای هر آیه‌ای نامی برگزیده، آنگاه یک یا چند حدیث از منابع معتبر، در ذیل هر آیه‌ای آورده است.

امیدواریم نشر این اثر به تعمیم فرهنگ مهدویّت و غنای مکتب پربار تشیّع کمک کرده، مسائل مرتبط با رجعت را در دسترس پژوهشگران قرار دهد و شاهد انتشار ده‌ها کتاب جدید در این عرصه باشیم.

از خداوند منّان تقات روز افزون، مؤلّف، ناشر و دیگر دست‌اندرکاران چاپ و نشر این اثر ارزشمند را خواهانیم.

15 ربیع‌الثانی 1436 ق.

حوزۀ علمـیّۀ قم

علـی‌اکبـر مهـدی‌پـور



پیشگفتار

1ـ لغت رجعت

«رجعت» در لغت، به معنى «بازگشتن» است، و کلمۀ «رجوع» در لغت به معنای بازگشتن به مبدأ، مکان و یا فعل و حالت اصلی، می‌باشد.

«ایاب» هم به معنای رجوع است، با این تفاوت که «ایاب» به برگشتن با اراده و اختیار گفته می‌شود، امّا رجوع به معنای اعم از آن استعمال می‌شود.

2ـ اصطلاح رجعت

«رجعت» در اصطلاح، بازگشت و زنده شدن بعضى از مؤمنان و بعضى از كافران، به این دنیا، در هنگام ظهور امام زمان؟عج؟ است، و البته قبل از قیامت.

به تعبیری دیگر «رجعت» ، عبارت است از اینکه خداوند، هم‌زمان با ظهور حضرت مهدی؟عج؟، عدّه‌ای از بندگان صالح خودش را که در ایمان و عمل، اسوۀ مؤمنان بوده‌اند، و همچنین عدّه‌ای از کفّار و منافقان را که در کفر و نفاق، سر سلسلۀ کفّار و منافقان بوده‌اند، به دنیا برمی‌گرداند، تا اینکه هر دو گروه، نتیجۀ اعمالشان را در این دنیا ببینند.

پس رجعت یک قیامت کوچکی است، كه مهم‌ترین وجه مشترک آن با قیامت، زنده شدن مردگان، و خروج آن‌ها از قبورشان، می‌باشد.

3ـ اعتقاد به رجعت

اعتقاد به اصل «رجعت» از ضروریات مذهب شیعۀ امامیّه به شمار می‌رود، تمام ائمّۀ اطهار؟سهم؟، به طرق مختلف، و شاگردان و پیروان آن‌ها، از صدر اسلام، به «رجعت» اعتقاد داشته و از این عقیده، دفاع و حمایت نموده‌اند.

شاید هیچ شعاری در تشیّع برجسته‌تر از «رجعت» نباشد، كه قبول آن از نشانه‌های توحید است، و اعتقاد به آن از مظاهر ایمان به قدرت الهی محسوب می‌شود.

یکی از آثار سازنده و تربیتی اعتقاد به «رجعت»، این است که انسان را به آینده امیدوار نموده، و از سقوط در گرداب فساد و گناه، بازداشته، و از ترس اینکه او، از گروه رجعت‌كنندگان حذف شود، و فیض ملاقات معصومین؟سهم؟ را در عصر شكوهمند رجعت، از دست بدهد، به تلاش و کوشش بیشتر در راه بندگی و اطاعت خداوند می‌پردازد، چنین شخصی اگر در این مسیر مقدّس، مرگ به سراغش بیاید، باکی نداشته، بلکه ازآن استقبال هم می‌نماید.

4ـ احادیث «رجعت»

در مسئلۀ رجعت، قبل از هر چیز، باید به این نكته دقّت شود، كه رجعت امرى است ممكن، و عقلائى، و بهترین دلیل بر امكان آن، این است كه دست قدرت الهی، نمونه‌های زیادی از آن را، كه در گذشتۀ تاریخ، به صورت معجزه، رخ داده است، توسّط بعضی از پیامبرانش، به بشر نشان داده، كه این وقایع، در بعضی از كتب آسمانی، از جمله قرآن كریم، به ثبت رسیده است، كه البته در این كتاب، به این آیات، و شرح و تفسیر آن‌ها اشاره شده است.

علاوه بر آنچه كه گفته شد، دلائلى كه علماى شیعه بر این مسئله اقامه كرده‌اند، سه دسته است:

1ـ آیات قرآن كریم

2ـ سنّت نبوى

3. احادیث اهل بیت؟سهم؟، که عمده‌ترین دلیل آنان، احادیثى است كه به صورت متواتر، از ائمّۀ اطهار؟سهم؟ در این ‌باره، روایت شده است.

در این بخش، از بین صدها حدیثی كه در بارۀ «رجعت» وجود دارد، بنا به اختصار، به بعضی از آن‌ها، به عنوان نمونه، اشاره می‌نماییم:

الف) قال الشیخ فی كتاب «من لا یحضره الفقیه»: قَالَ الصَّادِقُ؟س؟: لَیسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا وَ ...[35]

مرحوم شیخ صدوق؟ق؟ در كتاب من لا یحضره الفقیه، از حضرت امام جعفر صادق؟س؟ روایت نموده كه آن حضرت فرمودند: از ما نیست كسى كه به رجعت ما ایمان نداشته باشد و ...

ب) ... عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: ذَكَرْنَا الْقَائِمَ؟س؟ وَ مَنْ مَاتَ مِنْ أَصْحَابِنَا ینْتَظِرُهُ، فَقَالَ لَنَا أَبُو عَبْدِ اللهِ؟س؟: إِذَا قَامَ أُتِی الْمُؤْمِنُ فِی قَبْرِهِ، فَیقَالُ لَهُ: یا هَذَا! إِنَّهُ‏ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُكَ، فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ، وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تُقِیمَ فِی كَرَامَةِ رَبِّكَ فَأَقِمْ.[36]

از مفضّل بن عمر نقل است كه گفت: در خدمت حضرت امام جعفر صادق؟س؟ صحبت از حضرت قائم؟س؟، و كسانى كه در انتظار او جان داده‏اند، به میان آمد، حضرت فرمودند: هنگامى كه قائم؟س؟ قیام كند، مأمورانی بر سر قبور مؤمنین بیایند، و گویند: مولای تو ظهور کرده است، اگر می‌خواهى، به او ملحق شو، و اگر می‌خواهى، در جوار پروردگارت بمان‏.

ج) عَنْ محمّد بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ حُمْرَانَ بْنَ أَعْینَ وَ أَبَا الْخَطَّابِ یحَدِّثَانِ جَمِیعاً قَبْلَ أَنْ یحْدِثَ أَبُو الْخَطَّابِ مَا أَحْدَثَ أَنَّهُمَا سَمِعَا أَبَا عَبْدِ اللهِ؟س؟ یقُولُ: أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ عَنْهُ وَ یرْجِعُ إِلَى الدُّنْیا الْحُسَینُ بْنُ عَلِی؟سهما؟ وَ إِنَّ الرّجعة لَیسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِی خَاصَّةٌ لَا یرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْكَ مَحْضاً.[37]

از محمّد بن مسلم نقل است كه گفت: شنیدم: حمران بن اعین و ابو الخطاب، پیش از انحرافش، مى‏گفتند: شنیدیم از حضرت امام جعفر صادق؟س؟ در حدیثى مى‏فرمودند: اوّل كسى كه از قبر بیرون می‌آید و به دنیا برمی‌گردد، حسین بن على؟س؟ است، و رجعت، عمومى نیست، کسی به این دنیا بر نمی‌گردد، مگر اینکه مؤمن خالص و یا مشرک خالص باشد.

د) عَنْ بُرَیدِ بْنِ مُعَاوِیةَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ؟س؟ یقُول‏: ... ثُمَّ قَالَ: أَمَا وَاللهِ لَا تَذْهَبُ الْأَیامُ وَ اللَّیالِی حَتَّى یحْیی اللهُ الْمَوْتَى، وَ یمِیتَ الْأَحْیاءَ، وَ یرُدَّ اللهُ الْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ، وَ یقِیمَ دِینَهُ الَّذِی ارْتَضَاهُ لِنَفْسِهِ وَ نَبِیهِ؟صل؟، فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا، فَوَ اللهِ! مَا الْحَقُّ إِلَّا فِی أَیدِیكُمْ.[38]

حضرت امام جعفر صادق؟س؟ فرمودند: به خدا قسم! روزها و شب ها به پایان نمی‌رسد، تا اینکه خداوند، مُرده‌ها را زنده نماید، و زنده‌ها را بمیراند، و خداوند، حقّ را به اهلش بازگرداند، و دینی را که مورد رضایت خود و رسولش می‌باشد، به پا دارد، پس بشارت باد بر شما! بشارت باد بر شما! و بشارت باد بر شما! به خدا قسم! که حقّ جز در دست‌های شما نمی‌باشد.

هـ) عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ الصادق؟س؟‏: ... یا أَبَا بَصِیرٍ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَ اللهُ إِلَیهِ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا قِبَاعُ سُیوفِهِمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَیبْلُغُ ذَلِكَ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یمُوتُوا فَیقُولُونَ بُعِثَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ مِنْ قُبُورِهِمْ وَ هُمْ مَعَ الْقَائِمِ؟س؟.(الحدیث)[39]

حضرت امام جعفر صادق؟س؟ به ابو بصیر فرمودند: اى ابا بصیر! هنگامى كه قائم ما قیام كند، خداوند گروهى از شیعیان ما را، كه دسته‏هاى شمشیرشان را روى دوششان گذارده‏اند، زنده نماید، این خبر به گوش جمعى از شیعیان ما، كه هنوز نمرده‏اند، برسد، آن‌ها به هم گویند: فلانى و فلانى و فلانى از قبرهایشان بیرون آمده‌اند و زنده شده‏اند، و همراه حضرت قائم؟س؟ هستند.

5ـ ادعیه و «رجعت»

در برخی از ادعیه‌ای كه از گنجینه‌های علم خاندان وحی به ما رسیده، موضوع «رجعت» در قالب دعا، بیان شده، كه ما در اینجا، به بعضی از آن‌ها اشاره می‌نماییم:

الف) دعای روز سوّم شعبان:

چون اوّلین شخصیتی كه در زمان رجعت زنده می‌شود، حضرت امام حسین؟س؟ می‌باشند، از دعای روز ولادت ایشان شروع می‌كنیم:

در كتاب «اقبال» مرحوم سید بن طاوس؟ق؟ و كتاب «مصباح» مرحوم شیخ طوسی؟ق؟، روایتی است از حضرت امام حسن عسكرى؟س؟، كه‏ آن را به صورت نامه‏، براى وكیل‌شان، قاسم بن علاء همدانى، فرستادند، كه این طور نوشته بودند: مولاى ما، حضرت حسین بن على؟سهما؟، پنجشنبه سوّم شعبان به دنیا آمد، آن ‏روز را روزه بگیر و این دعا را بخوان:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِی هَذَا الْیوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلَالِهِ وَ وِلَادَتِهِ بَكَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِیهَا وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عَلَیهَا وَ لَمَّا یطَأْ لَابَتَیهَا، قَتِیلِ الْعَبَرَةِ، وَ سَیدِ الْأُسْرَةِ، الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ یوْمَ الْكَرَّةِ، الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ، وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ، وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِی أَوْبَتِهِ، وَ الْأَوْصِیاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قَائِمِهِمْ وَ غَیبَتِهِ، حَتَّى یدْرِكُوا الْأَوْتَارَ وَ یثْأَرُوا الثَّارَ وَ یرْضُوا الْجَبَّارَ وَ یكُونُوا خَیرَ أَنْصَارٍ، صَلَّى اللهُ عَلَیهِمْ مَعَ اخْتِلَافِ اللَّیلِ وَ النَّهَارِ.

اللَّهُمَّ فَبِحَقِّهِمْ إِلَیكَ أَتَوَسَّلُ وَ أَسْأَلُ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُعْتَرِفٍ مُسِی‏ءٍ إِلَى نَفْسِهِ مِمَّا فَرَّطَ فِی یوْمِهِ وَ أَمْسِهِ یسْأَلُكَ الْعِصْمَةَ إِلَى‏ مَحَلِّ رَمْسِهِ. اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى محمّد وَ عِتْرَتِهِ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ وَ بَوِّئْنَا مَعَهُ دَارَ الْكَرَامَةِ وَ مَحَلَّ الْإِقَامَةِ. اللَّهُمَّ وَ كَمَا أَكْرَمْتَنَا بِمَعْرِفَتِهِ فَأَكْرِمْنَا بِزُلْفَتِهِ وَ ارْزُقْنَا مُرَافَقَتَهُ وَ سَابِقَتَهُ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یسَلِّمُ لِأَمْرِهِ وَ یكْثِرُ الصَّلَاةَ عَلَیهِ عِنْدَ ذِكْرِهِ وَ عَلَى جَمِیعِ أَوْصِیائِهِ وَ أَهْلِ أَصْفِیائِهِ الْمَمْدُودِینَ مِنْكَ بِالْعَدَدِ الِاثْنَی عَشَرَ النُّجُومِ الزُّهْرِ وَ الْحُجَجِ عَلَى جَمِیعِ الْبَشَرِ.

اللَّهُمَّ وَ هَبْ لَنَا فِی هَذَا الْیوْمِ خَیرَ مَوْهِبَةٍ وَ أَنْجِحْ لَنَا فِیهِ كُلَّ طَلَبَةٍ كَمَا وَهَبْتَ الْحُسَینَ لِمحمّد جَدِّهِ، وَ عَاذَ فُطْرُسَ بِمَهْدِهِ، فَنَحْنُ عَائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ، نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ وَ نَنْتَظِرُ أَوْبَتَهُ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ»‏.[40]

خداوندا! به حقّ مولود امروز، كه پیش از تولّد خبر شهادتش را دادى، و پیش از آنكه پا بر زمین مدینه نهد، آسمان و اهلش، و زمین و مردمش، بر او گریستند، آن كشتۀ اشک، و سرور اهل‌بیت، كه وى را در رجعت مدد می‌كنى، و در عوض شهادت امامان را از نسل او، و شفاء را در تربتش قرار دادى، و در هنگام بازگشت غلبه را براى او مقدّر كرده‌اى، و بعد از حضرت قائم و غیبت وى، اوصیائش را از عترت آن جناب مقرر كردى، تا انتقام خون‌هاى مقدّس را بگیرند، و خداى جبّار را خشنود كنند، و بهترین یاور دین باشند، رحمت خدا بر آن‌ها باد، ما دام كه شب و روز پشت سر یكدیگر در حركت‏اند.

خداوندا! درود فرست بر محمّد و آلش، و ما را در زمرۀ ایشان محشور فرما، و با ایشان در منزل نیكان و سراى جاودان جایمان ده.

خداوندا! چنانكه ما را به معرفت او سرفراز كردى، به مجاورتش نیز مفتخرمان فرما، و همنشینى او را نصیبمان گردان، ما را از آنان قرار ده كه در برابر او تسلیم‏اند، و چون یاد او می‌كنند، درود فراوان بر او و دوازده ستارۀ فروزان، اوصیاى بزرگوارش می‌فرستند.

خداوندا! امروز بهترین عطاها را به ما عنایت نما، چنانكه حسین؟س؟ را به حضرت محمّد؟صل؟ عطا كردى، خدایا! «فطرس» ملک به گهوارۀ او پناه برد، ما به قبرش پناه آورده‏ایم، تربت پاكش را می‌نگریم و در انتظار بازگشتش به سر می‌بریم.

ب) دعای افتتاح:

دعای افتتاح که در شب‌های ماه مبارک رمضان خوانده می‌شود، با این کلمات شروع می‌گردد: اللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِكَ وَ ... تا آنجا كه عرضه می‌دارد:

«اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى وَلِی أَمْرِكَ، الْقَائِمِ الْمُؤَمَّلِ، وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ، حُفَّهُ بِمَلَائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ أَیدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ، یا رَبَّ الْعَالَمِین‏ ...

اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیكَ فِی دَوْلَةٍ كَرِیمَةٍ، تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ، وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِیلِكَ،

وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، ... وَ انْصُرْنَا عَلَى عَدُوِّكَ وَ عَدُوِّنَا، إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ.

اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَیكَ فَقْدَ نَبِینَا، صَلَوَاتُكَ عَلَیهِ وَ آلِهِ، وَ غَیبَةَ وَلِینَا، وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا، وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا، وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا، وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَینَا، فَصَلِّ عَلَى محمّد وَ آلِهِ، وَ أَعِنَّا عَلَى ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ، وَ بِضُرٍّ تَكْشِفُهُ، وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ، وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ، وَ رَحْمَةٍ مِنْكَ تُجَلِّلُنَاهَا، وَ عَافِیةٍ مِنْكَ تُلْبِسُنَاهَا، بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».[41]

بارالها! ما به درگاه تو شکایت می‌کنیم از فقدان پیامبرمان؟صل؟، و غیبت امام‌مان، و بسیاری دشمنان‌مان، و کمی تعدادمان، و فتنه‌های سخت بر ما، و غلبۀ روزگار بر ما، پس درود فرست بر محمّد و آلش، و ما را در همۀ این امور یاری نما، به پیروزی زود رسی كه از جانب خودت است، و برطرف ساختن رنج و سختی، و نصرت و یاری با اقتدار و عزّتمند، و سلطنت حقّه‌ای که تو آشکار گردانی، و رحمتی از توجّهت که بر همۀ ما شامل گردد، و لباس عافیت که ما را بپوشاند، به حقّ رحمت نامنتهای‌ات، ای مهربانترین مهربانان عالم.

ج) دعای شب بیست و سوّم ماه مبارك رمضان:

مرحوم سید بن طاوس؟ق؟ در اقبال، به اسناد خودش از ائمّۀ اطهار؟سهم؟ روایت نموده كه: این دعا را در شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان، در حال سجده، برخاستن، نشستن، و در هر حال تكرار می‌كنی، و نیز هر قدر كه می‌توانی و هرگاه كه به یادت آمد در دوران زندگی‌ات، می‌خوانی، پس از حمد خدای تبارک و تعالی، و درود بر پیامبر اكرم؟صل؟ بگو:

«اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیكَ الْقَائِمِ بِأَمْرِكََ، الْحُجَّةِ، محمّد بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدِی، عَلَیهِ وَ عَلَى آبَائِهِ أَفْضَلُ الصَّلَاةِ وَ السَّلَامِ، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً، وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ مُؤَیداً، حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً، وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طُولًا وَ عَرْضاً، وَ تَجْعَلَهُ وَ ذُرِّیتَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ الْوَارِثِینَ.

اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ، وَ اجْعَلِ النَّصْرَ مِنْكَ لَهُ وَ عَلَى یدِهِ، وَ الْفَتْحَ عَلَى وَجْهِهِ، وَ لَا تُوَجِّهِ الْأَمْرَ إِلَى غَیرِهِ، اللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِینَكَ وَ سُنَّةَ نَبِیكَ، حَتَّى لَا یسْتَخْفِی بِشَی‏ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ.

اللَّهُمَّ إِنِّی أَرْغَبُ إِلَیكَ فِی دَوْلَةٍ كَرِیمَةٍ، تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ، وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِیلِكَ، وَ «آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ» وَ اجْمَعْ لَنَا خَیرَ الدَّارَینِ، وَ اقْضِ عَنَّا جَمِیعَ مَا تُحِبُّ فِیهِمَا، وَ اجْعَلْ لَنَا فِی ذَلِكَ الْخِیرَةَ بِرَحْمَتِكَ وَ مَنِّكَ فِی عَافِیةٍ، آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ، وَ زِدْنَا مِنْ فَضْلِكَ وَ َ یدِكَ الْمَلِی‏ءِ، فَإِنَّ كُلَّ مُعْطٍ ینْقُصُ مِنْ مِلْكِهِ، وَ عَطَاؤُكَ یزِیدُ فِی مِلْكِك‏».[42]

خداوندا! برای ولی قائم به أمرت، حجّت بن الحسن مهدی؟س؟، كه بر او و بر پدرانش بهترین درود و سلام باد، در این ساعت و در همۀ ساعت‌ها، سرپرست و نگهبان و پیشوا و یاور و راهنما و تأیید‌كننده باش، تا این كه بر سراسر زمینت فرمانروای مطاعش سازی، و از كران تا كران گیتی برخوردارش نمایی، و او و فرزندانش را از امامانِ وارث قرار دهی.

خدایا! او را یاری نموده، و به وسیلۀ او پیروزی را برای (دین) خویش تحقّق بخش، و نصرت خود را برای او و به دست او فراهم آور، و یاری را به او اختصاص ده،‌ و فتح و پیروزی را به روی او بگشای و امر (حكومت) را به غیر او متوجّه مساز.

خداوندا! دینت و سنّت پیامبرت، كه درود و سلامت بر او و خاندانش باد، را به وسیلۀ او آشكار نما، تا چیزی از حق را از بیم احدی از خلق مخفی ندارد.

خدایا! من به درگاه تو زاری می‌كنم به جهت دولتی گرامی كه اسلام و اهل آن را به آن عزّت دهی، و نفاق و اهل آن را خوار گردانی، و ما را در آن دولت از دعوت‌كنندگان به سوی طاعتت قرار داده، و در شمار راهنمایان به راهت منظور داری، و «در دنیا حسنه‌ای و در آخرت حسنه‌ای به ما عنایت فرمای و ما را از عذاب آتش نگهدار»، و خیر دنیا و آخرت را برای ما فراهم ساز، و تمام آنچه در آن دوست داری برای ما قرار ده، و اختیار آن را برایمان محفوظ بدار، به رحمت و منّت خودت و با عافیت، اجابت فرمای، ای پروردگار عالمیان! ‌و از فضل و نعمتت بر ما بیفزای (و پیمانه‌مان را) پر كن، كه هر بخشنده‌ای از دارائیش كاسته می‌شود، ولی عطای تو در ملكت می‌افزاید.

د) دعای عهد:

در كتاب «مصباح الزّائر» مرحوم سید بن طاوس؟ق؟ از حضرت امام جعفر صادق؟س؟ روایت نموده كه حضرت فرمودند: هر كس چهل بامداد، دعاى عهد را بخواند، از یاوران حضرت قائم؟س؟ خواهد بود، و اگر قبل از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند (هنگام ظهور) او را از قبر بیرون می‌آورد، و با هر كلمۀ این دعا، هزار ثواب به او عطا فرماید، و هزار گناه از نامۀ عمل او محو نماید، در قسمتی از این دعا می‌خوانیم:

«اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَینِی وَ بَینَهُ الْمَوْتُ، الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْماً مَقْضیاً، فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً كَفَنِی، شَاهِراً سَیفِی، مُجَرِّداً قَنَاتِی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعِی، فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی، اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ، وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ، وَ اكْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیهِ، ...»[43]

پروردگارا! اگر مرگ، كه براى بندگانت یک امر حتمى قرار داده‏اى، میان من و آن حضرت جدائى انداخت، پس مرا از قبرم بیرون آور، تا در حالى كه كفنم را پوشیده و شمشیرم را از غلاف درآورده‌ام و نیزه‏ام را به دست گرفته‏ام، در میان آن‌ها كه در شهر حاضرند، یا آنان كه كوچ مى‏كنند، قرار گیرم و ندای دعوت‌كنندۀ آن حضرت را اجابت كنم؛ خداوندا! آن طلعت رعنا و آن صورت زیبا را به من بنما، و با نگاهى كه به او می‌كنم، دیدگانم را روشن گردان.

6ـ زیارات و «رجعت»

در بسیاری از زیارت‌هایی كه از ناحیۀ حضرات معصومین؟سهم؟ رسیده است، اشاره به موضوع «رجعت» شده، كه ما در این بخش به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

الف) زیارت آل یاسین:

از جناب محمّد بن عبد الله بن جعفر حمیرى نقل است كه گفت: امام زمان؟عج؟ در جواب نامه‌اى، پس از جواب مسائل مختلفی، مرقوم فرمودند: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم ... وقتى كه خواستید به وسیلۀ ما متوجّه خداوند تبارک و تعالی شوید، چنانكه خدا فرموده است، بگوئید:

«سَلَامٌ عَلَى آلِ یس، السَّلَامُ عَلَیكَ یا دَاعِی اللهِ وَ رَبَّانِی آیاتِهِ، ... وَ سَاقَ الزِّیارَةَ إِلَى أَنْ قَالَ: ... وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللهِ أَنْتُمُ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ، وَ أَنَّ رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لَا رَیبَ فِیهَا، یوْمَ لا ینْفَعُ نَفْساً إِیمآن‌ها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِی إِیمآن‌ها خَیراً، ...»[44]

سلام بر آل یاسین، سلام بر تو اى دعوت‏كننده به سوى خدا ... مولاى من! شما را گواه می‌گیرم و شهادت مى‏دهم كه شما حجّت خدا هستید، اوّل و آخر، شمائید، رجعت شما حق و بى‏تردید است‏، روزى كه هركس قبلاً ایمان نیاورده باشد، یا در ایمانش خیرى به دست نیاورده باشد، ایمانش سودی نبخشد. ...

ب) زیارت جامعۀ كبیره:

از جناب موسی بن عبد الله نخعی نقل است كه گفت: حضرت امام علی الهادی؟س؟، در سه قسمت از زیارت جامعۀ كبیره، اشاره به رجعت ائمّۀ اطهار؟سهم؟ نموده‌اند:

یكی در این قسمت زیارت كه می‌خوانیم:

«... عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِكُمْ، مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِكُمْ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِكُمْ، مُعْتَرِفٌ بِكُمْ، مُؤْمِنٌ بِإِیابِكُمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ، مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِكُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِكُم‏ ...»

من به حقّ شما عارف هستم، و به فضل و برتری شما اقرار دارم و قبول دارم، و علوم شما را حقّ مى‏دانم، و خود را در امان شما در آورده، دخیل شما شده‏ام، و به حقیت شما اعتراف می‌كنم، و به بازگشت شما معتقدم، و ایمان دارم، و تصدیق‌كنندۀ رجعت شما هستم، و منتظر امر شما هستم، و انتظار زمان تشكیل دولت شما را می‌كشم.

و در فرازی دیگر از این زیارت می‌خوانیم:

«... وَ نُصْرَتِی لَكُمْ مُعَدَّةٌ، حَتَّى یحْیی اللهُ دِینَهُ بِكُمْ، وَ یرُدَّكُمْ فِی أَیامِهِ، وَ یظْهِرَكُمْ لِعَدْلِهِ، وَ یمَكِّنَكُمْ فِی أَرْضِهِ ...»

و یاریم براى شما آماده است، تا آنكه خدا دینش را به وسیلۀ شما زنده سازد، و شما را در ایام خود بازگرداند، و براى اجرای عدالتش پیروز سازد، و در زمین خودش تسلّط و تمكین بخشد.

و در قسمتی دیگر عرضه می‌داریم:

«... وَ جَعَلَنِی مِمَّنْ یقْتَصُّ آثَارَكُمْ، وَ یسْلُكُ سَبیلَكُمْ، وَ یهْتَدِی بِهُدَاكُمْ، وَ یحْشَرُ فِی زُمْرَتِكُمْ، وَ یكِرُّ فِی رَجْعَتِكُمْ، وَ یمَلَّكُ فِی دَوْلَتِكُمْ، وَ یشَرَّفُ فِی عَافِیتِكُمْ، وَ یمَكَّنُ فِی أَیامِكُمْ، وَ تَقَرُّ عَینُهُ غَداً بِرُؤْیتِكُمْ ‏...»[45]

و مرا در زمرۀ كسانى قرار ده، كه در پى شما گام همى سپارند، و به راه شما می‌روند، و در پرتو هدایت شما راه همى جویند، و در جمع شما محشور می‌شوند، و در رجعت شما براى پیكار بر ضدّ دشمنانتان باز می‌گردند، و در دولت شما به حكومت می‌رسند، و در جوّى از سلامت و عافیت شما به شرف و علوّ مقام نائل می‌شوند، و در ایام شما عزّت و تمكین مى‏یابند، و فردا چشمشان به دیدار شما روشن می‌گردد.

ج) زیارت رجبیه:

مرحوم شیخ طوسی؟ق؟ از جناب ابو القاسم حسین بن روح نوبختی؟ره؟، كه سوّمین نایب خاصّ حضرت صاحب الامر؟عج؟ بوده است، روایت كرده كه حضرت فرمودند: در ماه رجب، در هر زیارتگاهى از مشاهد مشرّفه كه بودی، به این زیارت، صاحب آن مزار را زیارت كن، پس چون وارد حرم مى‏شوى بگو:

«الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِیائِهِ فِی رَجَبٍ وَ أَوْجَبَ عَلَینَا مِنْ حَقِّهِمْ مَا قَدْ وَجَب‏ ... وَ سَاقَ الزِّیارَةَ إِلَى أَنْ قَالَ:

... وَ أَنْ یرْجِعَنِی مِنْ حَضْرَتِكُمْ خَیرَ مَرْجِعٍ إِلَى جَنَابٍ مُمْرِعٍ وَ خَفْضٍ مُوَسَّعٍ وَ دَعَةٍ وَ مَهَلٍ إِلَى حِینِ الْأَجَلِ وَ خَیرِ مَصِیرٍ وَ مَحَلٍّ فِی النَّعِیمِ الْأَزَلِ وَ الْعَیشِ الْمُقْتَبَلِ وَ دَوَامِ الْأَكْلِ وَ شُرْبِ الرَّحِیقِ وَ السَّلْسَلِ وَ عَلٍّ وَ نَهَلٍ لَا سَأَمَ مِنْهُ وَ لَا مَلَلَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ تَحِیاتُهُ حَتَّى الْعَوْدِ إِلَى حَضْرَتِكُمْ وَ الْفَوْزِ فِی كَرَّتِكُمْ وَ الْحَشْرِ فِی زُمْرَتِكُمْ ...»[46]

و از خدا مى‌خواهد كه باز به سوى شما بازگردد، و تلاش و بازگشت او به سوى شما پایان نپذیرد، و این‌كه با بهترین بازگشت در حضور شما بازگردد، یعنى به سوى آستانۀ پرنعمت و زندگانى آسوده و گسترده و فراخى و آرامش تا به هنگام سرآمد عمر و بهترین بازگشت و جایگاه در نعمت فراوان ازلى و زندگانى نو و خوراكى‌هاى پیوسته و نوشیدن شراب و نوشیدنى‌هاى گوارا و نوشیدن‌هاى پى‌درپى كه از آن خسته و دلتنگ نگردم و رحمت، بركات و درودهاى خدا بر شما، تا هنگام بازگشت به حضور شما و كامیاب گردیدن به حضور در رجعت شما، و زنده شدن جزو گروه شما.

د) زیارت حضرت صاحب الامر؟عج؟:

پس از زیارت امامین عسكریین؟سهما؟، نزد سرداب غیبت حضرت صاحب الامر؟عج؟ برو، و كنار درب بایست، و درها را با دست خود بگیر، و صدا را در سینه رفت‏ و برگشت بده، همانند كسى‏كه اجازۀ وارد شدن مى‏خواهد، و «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» بگو، و به آرامى، و با حضور قلب‏ پایین برو، و در فضاى سرداب دو ركعت نماز بخوان، سپس بگو:

«اللهُ أَكْبَرُ اللهُ أَكْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ اللهُ أَكْبَرُ، وَ للهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ للهِ الَّذِی هَدانا لِهذا، وَ عَرَّفَنَا أَوْلِیاءَهُ ... وَ سَاقَ الزِّیارَةَ إِلَى أَنْ قَالَ:

اللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَ قَلْبِی بِذِكْرِهِ مَعْمُوراً، فَاجْعَلْ سِلَاحِی بِنُصْرَتِهِ مَشْهُوراً، وَ إِنْ حَالَ بَینِی وَ بَینَ لِقَائِهِ الْمَوْتُ، الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْماً، وَ أَقْدَرْتَ بِهِ عَلَى خَلِیقَتِكَ رَغْماً، فَابْعَثْنِی عِنْدَ خُرُوجِهِ ظَاهِراً مِنْ حُفْرَتِی، مُؤْتَزِراً كَفَنِی، حَتَّى أُجَاهِدَ بَینَ یدَیهِ فِی الصَّفِّ الَّذِی أَثْنَیتَ عَلَى أَهْلِهِ فِی كِتَابِكَ، فَقُلْتَ: «كَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ».

اللَّهُمَّ طَالَ الِانْتِظَارُ، وَ شَمِتَ بِنَا الْفُجَّارُ، وَ صَعُبَ عَلَینَا الِانْتِصَارُ، اللَّهُمَّ أَرِنَا وَجْهَ وَلِیكَ الْمَیمُونِ فِی حَیاتِنَا وَ بَعْدَ الْمَنُونِ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَدِینُ لَكَ بِالرّجعة بَینَ یدَی صَاحِبِ هَذِهِ الْبُقْعَةِ ...».[47]

خدایا! چنانكه دلم را با یادش آباد كردى، پس اسلحه‏ام را در جهت یارى‏اش آماده گردان، و اگر مرگ، كه بر بندگانت حتم نمودى، و با آن بر آفریده‏هایت على‏رغم آنان، قدرت‏ نمایى كردى، بین من و دیدارش فاصله انداخت، پس مرا به هنگام ظهورش برانگیز، تا از قبرم سر برآورم، درحالى‏كه‏ كفن پوشیده‏ام، در پیش رویش به جهاد برخیزم، در صفى كه در قرآنت، بر اهل آن ستایش نمودى، و فرمودى:‏ «گویى آنان بناى استوارند».

خدایا! انتظار ما طولانى شد، و ناپاكان ما را شماتت كردند، و به دست آوردن پیروزى‏ بر ما سخت گشت.

خدایا! جمال بامیمنت ولىّ‏ات را، در حیاتمان، و پس از مرگ، به ما بنمایان، خدایا! من در پیشگاه صاحب این بارگاه، براى تو به رجعت ایمان دارم.

هـ) زیارت ائمّۀ اطهار؟سهم؟ از راه دور:

مرحوم شیخ طوسى؟ق؟ در كتاب «مصباح» در اعمال روز جمعه، از حضرت امام جعفر صادق؟س؟ نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمودند: هركه بخواهد از راه دور پیامبر اكرم؟صل؟، حضرت امیرالمؤمنین؟س؟، حضرت زهراء؟سها؟ و یا یكى از ائمّۀ اطهار؟سهم؟ را زیارت كند، غسل كند ... و بگوید:

«...إِنِّی مِنَ الْقَائِلِینَ بِفَضْلِكُمْ، مُقِرٌّ بِرَجْعَتِكُمْ، لَا أُنْكِرُ للهِ قَدْرَهُ، وَ لَا أَزْعُمُ إِلَّا مَا شَاءَ الله‏ ...».[48]

من از كسانى هستم كه اعتقاد به فضل شما دارم، رجعت شما را اقرار مى‏كنم، و این قدرت را از خداوند انكار نمى‏نمایم، و به چیزى جز آنچه خداوند می‌خواهد عقیده ندارم.

و) زیارت اربعین امام حسین؟س؟:

مرحوم شیخ طوسى؟ق؟ در كتاب «تهذیب» و «مصباح»، در زیارت اربعین امام حسین؟س؟ از صفوان بن مهران نقل مى‏كند كه حضرت امام جعفر صادق؟س؟ فرمودند: در زیارت اربعین بگو:

«... وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِكُمْ مُؤْمِنٌ، وَ بِإِیابِكُمْ مُوقِنٌ، بِشَرَائِعِ دِینِی، وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی، وَ قَلْبِی لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ، وَ أَمْرِی لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِی لَكُمْ مُعَدَّةٌ، حَتَّى یأْذَنَ اللهُ لَكُم، فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ عَدُوِّكُمْ ...».[49]

و شهادت مى‏دهم كه من به شما ایمان دارم، و به بازگشتتان، و احكام دینم، و سرانجام كارم یقین دارم، در هر امر پیرو شما هستم، و نیرویم براى نصرتتان آماده است، تا وقتى كه خدا به شما رخصت خروج دهد، پس من با شمایم، با شما، نه با دشمنان شما.

7_ زیبائی‌های «رجعت»

وقتی انسان به آیات قرآن كریم و تفاسیر آن‌ها و روایاتی كه از ناحیۀ ائمّۀ اطهار؟سهم؟ به ما رسیده است، به دقّت می‌نگرد، می‌بیند در زمان «رجعت» زندگی چه قدر زیبا خواهد شد.

تصوّر كنید، زندگی در زمان «رجعت» در كنار شخصیّت‌هایی مثل پیامبر اكرم؟صل؟ و ائمّۀ اطهار؟سهم؟، كه زنده می‌شوند و حضور دارند، چه قدر لذّت‌بخش و زیبا است.

حتّی وقتی انسان فكر ملاقات با بعضی از اصحاب پیامبر اكرم و امیر مؤمنان؟سهما؟، مثل جناب سلمان، را می‌كند، و یا دیدن شهدای كربلا، مثل حضرت علی اكبر و حضرت قاسم؟سهما؟، از جوانان، و جناب حبیب بن مظاهر، از پیرمردان را، به بخشی از زیبائی‌های رجعت پی می‌برد.

پس «رجعت» نقطۀ امید‌ی است، برای هر شیعۀ معتقد، و منتظر امام زمان؟عج؟، كه اگر هم در طول عمرش توفیق دیدن مولایش حضرت صاحب الزّمان؟س؟ را پیدا نكند، با امید به آینده، هیچ گاه خودش را در مقابل حوادث ناگوار زندگی نمی‌بازد، و با خواندن ادعیۀ مخصوص، از خداوند متعال می‌خواهد، كه او را جزو رجعت‌كنندگان در زمان ظهور حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، قرار دهد.

8_ اقوال علماء در بارۀ «رجعت»

اجماع علمای شیعه، احادیث رجعت را متواتر دانسته‌اند از جمله:

الف) مرحوم علّامه شیخ صدوق؟ق؟ مى‌فرماید:

و قد صحّ أنّ الرّجعة كانت فی الامم السّالفة، وَ قَالَ النَّبِی؟صل؟: «یكُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ مِثْلُ مَا یكُونُ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَةِ، حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ، وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ». فیجب على هذا الأصل أن تكون فی هذه الأمّة رجعة.[50]

قول صحیح آن است كه رجعت در میان امّت‌هاى پیشین بود است، و پیامبر؟صل؟ فرمودند: «هر آنچه در بین امّت‌هاى پیشین اتفاق افتاده، در این امّت نیز اتّفاق خواهد افتاد»، بنا بر این بر این اساس، واجب است كه در این امّت نیز «رجعت» باشد.

مرحوم شیخ صدوق؟ق؟ در قسمتی دیگر از كتاب اعتقادات مى‏فرماید:

إعتِقَادُنا فِي الرَّجْعَةِ أَنَّهَا حَقٌّ.[51]

عقیدۀ ما، دربارۀ رجعت این است كه این رویداد قطعاً به وقوع مى‏پیوندد.

ب) مرحوم علّامه شیخ مفید؟ق؟ مى‌فرماید:

«فقال: و قد قالت الإمامیة إن الله تعالى ینجز الوعد بالنصر للأولیاء قبل الآخرة عند قیام القائم و الكرّة التی وعد بها المؤمنین فی العاقبة».[52]

«امامیه‌ها معتقدند كه خداوند تعالى با نصرت دوستان خود، پیش از آخرت هنگام قیام حضرت قائم؟س؟، و در آن رجعتى كه راجع به آخر كار به مؤمنین وعده داده، به وعدۀ خویش وفا مى‏كند».

ج) مرحوم علّامه سیّد مرتضی؟ق؟، از علمای بزرگ شیعه، می‌فرماید:

«انّ الذی تذهب الشیعة الإمامیة إلیه انّ الله تعالى یعید عند ظهور إمام الزّمان المهدی؟س؟ قوماً ممّن كان قد تقدّم موته من شیعته لیفوزوا بثواب نصرته و معونته و مشاهدة دولته، و یعید أیضاً قوماً من أعدائه لینتقم منهم فیلتذّوا بما یشاهدون من ظهور الحقّ و علوّ كلمة أهله، و الدّلالة على صحّة هذا المذهب انّ الذی ذهبوا إلیه ممّا لا شبهة على عاقل فی انّه مقدور لله تعالى غیر مستحیل فی نفسه، فانّا نرى كثیرا من مخالفینا ینكرون الرّجعة إنكار من یراها مستحیلة غیر مقدورة، و إذا ثبت جواز الرّجعة و دخولها تحت المقدور فالطریق الى إثباتها إجماع الإمامیة على وقوعها فإنّهم لا یختلفون فی ذلك،

و إجماعهم قد بینا فی مواضع من كتبنا انّه حجّة لدخول قول الإمام؟س؟ فیه، انتهى».[53]

خداوند متعال بعد از ظهور حضرت مهدی؟س؟، گروهی از کسانی که قبلاً از دنیا رفته‌اند به این جهان باز می‌گرداند، تا در ثواب و افتخارات یاری او و مشاهدۀ حکومت حق بر سراسر جهان شرکت جویند، و نیز گروهی از دشمنان سرسخت را باز می‌گرداند تا از آن‌ها انتقام گیرد، دلیل بر صحّت این مذهب این است که هیچ عاقلی نمی‌تواند قدرت خدا را بر این امر انکار کند، چرا که این، امر محالی نیست، در حالی که بعضی از مخالفین ما چنان این موضوع را انکار می‌کنند که گوئی آن را محال و غیر ممکن می‌شمرند، دلیل بر اثبات این عقیده اجماع امامیّه‌ است، زیرا احدی از آن‌ها با این عقیده مخالفت نکرده ‌است.

د) مرحوم شیخ حرّ عاملی؟ق؟ ضمن بیان بیش از ششصد آیه و حدیث در این موضوع، می‌گوید:

«... و لا ریب فی بلوغ الاحادیث المذكورة حدّ التواتر المعنوى بدلیل ایجابها للیقین، لكلّ من خلا قلبه من شبهة أو تقلید...»[54]

هیچ شکی نیست که این احادیث به تواتر معنوی رسیده‌است، زیرا برای کسی که قلبش از شبهه و تقلید پاک باشد، موجب یقین و قطع می‌شود.

و در جای دیگر می‌فرماید:

«... و قوة أحادیث الرّجعة و ادلتها كما رأیت، فآن‌ها وصلت الى حدّ التّواتر، بل تجاوزت بمراتب، فأوجبت القطع و الیقین بل كل حدیث منها موجب لذلك لكثرة القرائن القطعیة من موافقة القرآن و الادلّة و السنّة النبویة ...»[55]

و احادیث و ادلّۀ رجعت، چنانكه معلوم شد، در كمال قوّت بلكه بحد تواتر یا به درجاتى بالاتر از تواتر است، از این جهت موجب قطع و یقین است، بلكه مى‏توان گفت هریک از این احادیث به لحاظ شواهد قطعى زیادى كه دارد موجب یقین است، زیرا با قرآن و ادلّه و سنّت پیامبر؟صل؟ موافق است.

هـ) مرحوم علّامه مجلسی؟ق؟ بعد از نقل احادیث رجعت می‌فرماید:

«اجمعت الشیعة علیها فی جمیع الأعصار و اشتهرت بینهم کالّشمس فی رابعة النهار الی قوله: و كیف یشك مؤمن بحقیة الأئمة الأطهار؟سهم؟ فیما تواتر عنهم فی قریب من مائتی حدیث صریح رواها نیف و اربعون من الثقات العظام و العلماء الأعلام فی ازید من خمسین من مؤلّفاتهم ک: ثقة الأسلام الکلینی، و الصدوق محمّد بن ‏بابویه، و الشیخ ابی‏جعفر الطوسی، و السید المرتضی، و النجاشی، و الکشّی، و العیاشی، و علی ‏بن ‏ابراهیم، و سلیم الهلالی، و الشیخ المفید، و الکراجکی، و النعمانی، و الصفّار، و سعد بن عبد اللّه، و ابن قولویه، و علی ‏بن ‏عبد الحمید، و السید علی ‏بن ‏طاووس؟قهم؟، و...»

شیعه در تمام اعصار معتقد به رجعت بوده و این اعتقاد در میان آنان مسأله‌ای روشنی است. سپس می‏افزاید:

چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار اهل بیت؟سهم؟ ایمان داشته باشد و احادیث متواتر رجعت را نپذیرد؟

بیش از چهل نفر از علمای بزرگ شیعه، به طور متواتر، نزدیک دویست روایت را در بیش از پنجاه کتاب خود راجع به رجعت نقل کرده‏اند، که مرحوم کلینی، صدوق، طوسی، سید مرتضی، نجاشی، کشّی، عیاشی، قمی، سلیم هلالی، شیخ مفید، کراچکی، نعمانی، صفّار، سعد بن عبد اللّه، ابن قولویه، علی‏ بن ‏عبد الحمید و سید بن طاووس؟قهم؟، در زمرۀ آن‌ها هستند.

سپس می‏گوید:

«و اذا لم یکن مثل هذا متواترا ففی ای شی‏ءٍ یمکن دعوی التواتر مع ماروته کافّة الشیعة خلفا عن سلف؟!»[56]

اگر چنین مسئله‏ای متواتر قلمداد نشود، دیگر در چه مسأله‏ای می‏توان ادّعای تواتر نمود، با آن که مسألۀ رجعت را تمام علمای شیعه در طول تاریخ از یکدیگر نقل نموده‏اند.

9ـ كتابنامۀ رجعت

چون مسئلۀ «رجعت» یکی از اعتقادات ویژۀ شیعیان است و همواره مورد انتقاد و تهاجم دشمنان بوده، عالمای شیعه، کتاب‌های فراوانی پیرامون این موضوع تألیف نموده‌اند، و ما در اینجا به تعدادی از این عناوین، که مستقلاً در موضوع «رجعت» تألیف شده است، به ترتیب حروف تهجّى، اشاره مى‏نمائیم:

1. «آیات الحجّة و الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّدعلی حائری همدانی، متوفّاى 1378 ق.

2. «آیات الرّجعة»، تألیف: حاج میرزا محسن عماد، مشهور به خوشنویس و متخلّص به «اردبیلی» که در سال 1357 ق، در تهران به چاپ رسیده است.

3. «الآیات المأولة بالحجّة و الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد علی بن حسن علی حائری سنقری همدانی(معروف به سنقری)، متوفّاى 1378 ق، این اثر کتاب مفصّلی است دربارۀ امام زمان؟س؟ و قیام آن حضرت و رجعت، با استفاده از آیات و روایات و کتب شیعی و سنّی، و مرحوم حاج سید محمّد حسینی یزدی فیروزآبادی، تقریظی را بر آن نگاشته است.

4. «اثبات الرّجعة»، تألیف: محدّث متبحّر و جلیل القدر مرحوم علّامه محمّد باقر مجلسى؟ق؟، متوفّاى سال 1110 ق، شیخ حرّ عاملی و محدّث نوری، از این کتاب به نام «رسالة فی الرّجعة» نام برده‏اند.

توضیح: مرحوم شیخ حرّ عاملی و مرحوم محدّث نوری از آن به «رسالة فی الرّجعة» تعبیر کرده‌اند، ولی صاحب «الذّریعه» از آن به «اثبات الرّجعة» یاد نموده است. مصحّح بحارالانوار در شرح حال مرحوم علّامه مجلسی؟ق؟ می‌نویسد: «این کتاب تاکنون به چاپ نرسیده است»، در حالی که این کتاب در سال 1078 ق، تألیف شده و در سال 1260 ق، در هندوستان به چاپ رسیده است، و اخیراً با تحقیقات آقای ابوذر بیدار در 144 صفحۀ وزیری، تحت عنوان «رجعت» در تهران انتشار یافته است.

5. «اثبات الرّجعة»، تألیف: مرحوم علّامۀ بزرگوار آقا جمال خوانسارى، متوفّاى سال 1125 ق.

6. «اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ حسن بن سلیمان بن محمّد حلّى، صاحب كتاب «مختصر بصائر الدرجات» كه از شاگردان شهید اوّل و از محدّثین عالی‌قدر شیعه در قرن هشتم هجرى بوده است.

7. «اثبات الرّجعة»، تألیف: آیة اللّه علّامه حسن بن یوسف بن مطهر حلّى، مشهور به علّامه حلّی، از علمای قرن هشتم، متوفّاى سال 726 ق.

8. «اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ نور الدین علی بن حسین بن عبد العالى، مشهور به محقّق کرکی، متوفّاى سال 940 ق، از علماى نامى شیعۀ امامیه.

9. «اثبات الرّجعة»، تألیف: میر محمّد عباس بن على اكبر موسوى تسترى، مفتى لكهنو، متوفّاى 1306 ق.

10. «اثبات الرّجعة»، تألیف: ملّا سلطان محمود بن غلام على طبسى، از محدّثین عالی‌قدر قرن 11 ق، و از شاگردان مرحوم علّامه مجلسى؟ق؟.

11. «اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ شرف الدّین یحیى بحرانى، شاگرد محقّق كركى و نایب او در یزد، و صاحب كتاب «اسامى المشایخ فى ذكر علماء الشیعة».

12. «اثبات الرّجعة»، تألیف: میرزا حسن بن ملّا عبد الرزاق لاهیجی قمى، مؤلّف كتاب «شمع الیقین»، که آن را به فارسی نوشته است.

13. «اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد رضا طبسى، متوفّاى 1405 ق، که در سال 1354 ق، در نجف اشرف به چاپ رسیده و به عربی و اردو نیز ترجمه شده است.

14. «اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ سلیمان بن احمد آل عبد الجبار قطیفى، متوفّاى 1266ق.

15. «اثبات الرجعه»، تألیف: حاج میرزا ولی الله اشراقی سرابی، متوفّاى 1390 ق، که در سال 1363 ق، در تبریز چاپ شده است.

16. «اثبات الرّجعة»، تألیف: ابو محمّد فضل بن شاذان ازدی نیشابورى، از اعلام قرن 3 هجری، متوفّاى سال 260 ق، و از اصحاب حضرت جواد و حضرت هادى؟سهما؟، بوده و 180 جلد کتاب پر ارج از خود به یادگار گذاشته، که سه جلد آن‌ها مربوط به رجعت است، ولی متأسّفانه از کتاب «اثبات الرّجعة» ایشان، تنها گزیدۀ آن به نام «منتخب اثبات الرّجعة» موجود است.

17. «اثبات الرّجعة»، تألیف: علی آل محسن، چاپ اوّل، تهران، مشعر، 103صفحه، جیبی، 1429ق.

18. «احادیث الرّجعة»، تألیف: آیت الله سیّد حسن صدر، متوفّاى 1354 ق.

19. «احیاء السنّة و اماتة البدعة»، در اثبات رجعت، تألیف: سید دلدار علی نصر آبادی نقوی، متوفّاى 1235 ق، که در هندوستان به چاپ رسیده است.

20. «ارشاد الجهلة المصرّین على انكار الغیبة و الرّجعة» منسوب به مرحوم ملّا محمّد هاشم هروی خراسانى، از علماء و محدّثین قرن 12 هجرى، عربی.

21. «الامامیة و الرّجعة»، تألیف: میرزا عبد اللّه رزّاق همدانی، متوفّای1291 ق، ردّیه بر کتاب «اسلام و رجعت» نوشتۀ یكی از شاگردان شریعت سنگلجی، به نام فرید تنکابنی.

22. «انیس المحجّة فی کیفیة الرّجعة»، تألیف: مرحوم آیت الله میرزا محمّد باقر بن شیخ حسین‌علی فقیه ایمانی اصفهانی، متوفّاى 1370 ق.

23. «ایقاظ الامّة من الضّجعة فی اثبات ‏الرّجعة»، تألیف: سید محمّد مهدی بن محمّد موسوی خوانساری کاظمی، متوفّاى 1391 ق، چاپ اوّل 1366ق، در بغداد.

24. «الایقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة»، تألیف: مرحوم علّامه الشیخ محمّد بن الحسن الحرّ العاملی، صاحب «وسائل الشّیعه»، از علمای قرن 11 قمری، عربی، چاپ اوّل 1381ق، قم، علمیّه،432ص، وزیری، ترجمه به فارسی: احمد جنّتی، تصحیح سید هاشم رسولی محلاّتی، چاپ اوّل 1362شمسی، تهران، نوید، وزیری.

25. «الایمان و الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد علی بن محمّد جواد شاه آبادی، (1253-1328 ش)، چاپ اوّل 1368 ق، سنگی، تهران، 192 ص، رقعی، به همراه «الانسان و الفطرة»، عربی.

26. «ایمان به رجعت اهل بیت؟سهم؟»، یا صفیر ولایت، شرح زیارت جامعۀ کبیره، تألیف: آیت الله سیّد محمّد ضیاء‌آبادی، تهران، 85، پالتوئی، 18ص، فارسی/عربی.

27. «ایمان و رجعت»، تألیف: سید جلال الدین حسینی ارموی، معروف به محدّث ارموی، متوفّاى 1399 هجری، 4 جلد، خطی، نسخۀ کتابخانۀ فرزند مؤلّف در تهران، فارسی.

28. «ایمان و رجعت»، تألیف: سید احمد شبیری زنجانی، معروف به آقا سید احمد زنجانی، متوفّاى 1393 هجری، که در سال 1359 هجری تألیف کرده و یاوه‌گویی‌های عبدالوهّاب فرید تنکابنی را پاسخ گفته است.

29. «بازگشت: نگاهی به مبحث رجعت»، تألیف: سیّد مجتبی حسینی، تهران، 1382ش، رقعی، 188ص، فارسی.

30. «بازگشت به دنیا در پایان تاریخ، تحلیل و بررسی مسئلۀ رجعت»، تألیف: خدامراد سلیمیان، قم، 84 ش، رقعی، 264 ص، فارسی.

31. «بازگشت شهید در رجعت»، محمّد جواد خراسانی (متوفّای 1397ق)، متن پیاده شده از سخنرانی وی، فارسی.

32. «بحث حول الرّجعة»، تألیف: سید محمّد صدر، چاپ اوّل 1414 ق، بیروت، دار الاضواء، 36 ص، جیبی، عربی.

33. «برهان الشیعة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: سید محمّد علی بن شرف الدین سنقری، چاپ اوّل 1369 ق، 165 ص، در ردّ «کشف الحقّ»، محمّد بن جعفر گلپایگانی سنقری.

34. «برهان الشّیعة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ عباس علی شاهرودی، چاپ اوّل1354 ق، سنگی، تهران، 56 ص، جیبی، اثبات امکان رجعت، وقوع آن در امّت‌های پیشین، بررسی سند روایات رجعت و دفع شبهات، فارسی.

35. «بشارت ‏الرّجعة یا بازگشت مردگان به دنیا»، تألیف: سید هبة اللّه بهشتی لاری، چاپ اوّل 1354شمسی، تهران، انتشارات گلی، 176 ص، وزیری، فارسی، مؤلّف در این کتاب به اثبات رجعت به وسیلۀ علوم طبیعی و روان‌شناسی پرداخته است.

36. «بشارة الفرج»، تألیف: ملّا محمّد بن عاشور کرمانشاهی تهرانی، معاصر فتحعلی شاه قاجار، صاحب کتاب «اعتذار الفقیر»، متوفّای1250هجری.

37. «بعث الاموات قبل ظهور الحجّة»، تألیف: شیخ محمّد باقر بهاری همدانی(متوفّای1333 ق)، عربی.

38. «بیان الفرقان»، تألیف: شیخ مجتبی قزوینی، متوفّاى 1387 هجری، چاپ اوّل1380 ق، مشهد، انتشارات توس،320 ص، وزیری، فارسی، که جلد پنجم آن را تحت عنوان «غیبت و رجعت» به مسئلۀ رجعت اختصاص داده، شبهات مخالفان را پاسخ گفته است.

39. «بیداری امّت در اثبات رجعت»، ترجمۀ کتاب: «ایقاظ الامّة من الضّجعة فی اثبات ‏الرّجعة»، مترجم: ابوالقاسم سحاب، متوفّاى 1335شمسی، چاپ اوّل 1331شمسی، تهران.

40. «پاسخ‌ نامۀ ازگلی»، تألیف: سید علی نقی بن محمّد سدهی اصفهانی، معروف به فیض الاسلام (متوفّای 1405 ق)، چاپ اوّل 1353 ق، تهران، کتابخانۀ ایران، 84ص، رقعی، فاسی.

توضیح: این کتاب در پاسخ ‌نامۀ عیسی ازگلی شمیرانی تهرانی، در اثبات رجعت با زبان ساده، و پاسخ اجمالی به انحرافات و شبهات شریعت سنگلجی است.

41. «تحفة الشّیعة در اثبات رجعت و ظهور ائمّة؟سهم؟»، تألیف: حسین‌ بن ‌نصر الله ابن‌ صادق الموسوی الحسینی الارومی، (متوفّای1369 ق)، حسین عرب‌باغی، (۱۲۵۶ -۱۳۲۹)، چاپ اوّل 1335 ق، تبریز، به همراه «التحفة المهدویّة»، رحلی؛ چاپ پنجم 1358 ش، قم، وزیری، فارسی.

42. «تحفة اهل الایمان لصاحب العصر و الزّمان؟عج؟»، تألیف: محمّد بن عبد علی بن محمّد بن عبدالجبّار (ق13)، نسخۀ کتابخانۀ وزیری یزد، شمارۀ 806، کتابت 1259ق، 111 برگ، بحث در آیات و احادیث رجعت، عربی.

43. «تفریح الكربة عن المنتقم لهم فى الرّجعة»، تألیف: سید محمود بن فتح اللّه حسینی كاظمى نجفی، متوفّاى سال 1085 ق، عربی، نویسنده از معاصرین مرحوم شیخ حرّ عاملی بوده، و مرحوم شیخ در مقدمۀ كتاب «الایقاظ»، به این كتاب و مؤلّف محترم آن اشاره نموده است‏.

44. «تلازم بین رجعت و ولایت»، مؤلّف ناشناخته، نسخۀ کتابخانۀ مدرسۀ آیت الله گلپایگانی، در مجموعۀ شمارۀ 31، بیان تلازم رجعت با ولایت امیر مؤمنان؟س؟ به سبک عرفانی، فارسی.

45. «تناسخ و مقایسۀ آن با رجعت»، تألیف: ایرج حافظی(ق 14)، پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه قم، 1377ش، استاد راهنما دکتر محمّد ذبیحی خبیری، فارسی.

46. «تنبیه الامة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد رضا طبسی خراسانی نجفی (1282-1363ش، 1405ق)، چاپ اوّل 1345ق، نجف، چاپخانه الغری،32ص، وزیری؛ چاپ دوّم 1354ق، نجف، 48ص، رقعی، آیات و احادیث رجعت، امکان رجعت، کتابنامه رجعت، ضروری بودن اعتقاد به رجعت، فارسی.

47. «تنبیه الامة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: الشیخ محمّد رضا الطبسی الخراسانی النجفی، وفات 1405 ق، قطع وزیری، فارسی، که در سال 1354 ق، در نجف اشرف به چاپ رسیده است.

48. «جامعة البیان فی رجعة صاحب الزمان؟عج؟»، تألیف: علی بلادی بحرانی(1274-1340 ق)، نسخۀ کتابخانۀ شیخ محمّد صالح، خواهرزادۀ مؤلّف در قطیف، قصیده‌ای است در چهارصد بیت، عربی.

49. «الجواهر المنضود فى اثبات الرّجعة الموعود»، تألیف: شیخ احمد بیان اصفهانى از فضلاى معاصر، متولّد سال 1314ق.

50. «جوهر المقصود فی اثبات الرّجعة الموعود»، تألیف: احمد بن محمّد حسن بیان الواعظین اصفهانی(1314-1371 ق)، چاپ اوّل 1354 ق، تهران، فارسی.

51. «الحجّة و الرّجعة»، تألیف: محمّد بن حسین بن مهدی مهدوی سعیدی لاهیجی (متوفّای1403ق)، عربی.

52. «حذو النّعل بالنّعل»، تألیف: ابو محمّد فضل بن شاذان ازدی نیشابورى، از اعلام قرن سوّم هجری، متوفّاى سال 260 ق، عربی.

53. «حذو النّعل بالنّعل»، تألیف: شیخ صدوق ابو‏جعفر محمّد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، معروف به شیخ صدوق (متوفّای381 ق)، عربی.

توضیح: فضل بن شاذان و شیخ صدوق، عنوان کتابشان را از حدیث معروف رسول اکرم؟صل؟ گرفته‌اند که می‌فرمایند: آنچه در امّت‌های پیشین واقع شده، مو به مو در این امّت نیز واقع خواهد شد. متن حدیث در بخش «رجعت در امّت اسلامی» آورده شده است.

54. «حیاة الاموات بعد الموت»، تألیف: شیخ احمد بن ابراهیم بحرانى، متوفّاى سال 1131هجری، که پسرش در «لؤلؤ البحرین» از آن یاد کرده است.

55. «حیات الاموات»، تألیف: آقا جمال الدّین محمّد بن آقا حسین خوانساری (متوفّای 1125ق)، فارسی.

توضیح: این اثر در سال 1106 قمری، برای شاه سلطان حسین صفوی، دربارۀ رجعت و بازگشت ائمّۀ اطهار؟سهم؟ و گروهی از مؤمنان در عصر حضرت حجّت؟عج؟، تألیف شده است.

56. «دحض البدعة من انکار الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد علی بن حسن علی حائری سنقری همدانی(معروف به سنقری)، متوفّاى 1378ق، چاپ اوّل 1354ق، نجف، 64ص، وزیری، عربی.

توضیح: در این اثر مباحثی پیرامون اصل امامت و اثبات دوازده نفر بودن آنان و نصوص مربوط به امام منتظر؟س؟ و مسألۀ رجعت مطرح شده، و با استفاده از روایات و اقوال علمای شیعه و سنّی ضروری بودن رجعت را نزد شیعه به اثبات رسانده است، و در پایان کتاب‌نامه‌ای از کتب شیعه و سنّی در این باره ارائه داده است.

57. «دعائم الدّین و کشف الرّیبة فی اثبات الکرّة والرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد محسن بن عنایت ‌الله مشهدی (قرن 12)، عربی.

58. «دلائل الرّجعة، یا ایمان و رجعت»، این كتاب به نام میرزا غلامعلى عقیقى كرمانشاهى، منتشر شده، لكن به گفتۀ صاحب «الذّریعة» مؤلّف حقیقى آن، آقاى شیخ حسن علامى كرمانشاهى (1305-1394 ق)، فاضل معاصر است، چاپ اوّل 1323 ش،کرمانشاه، شرکت سعادت، 139صفحه، فارسی، رقعی، كه نام خود را مستور داشته، و ردیّه‌ای است بر کتاب «اسلام و رجعت»، که و به تفاوت رجعت و تناسخ می‌پردازد.

59. «الدّین و الرّجعة»، تألیف: محمّد حسن تبریزی، در ردّ کتاب «اسلام و رجعت» اثر شریعت سنگلجی، در زمینۀ اسناد احادیث رجعت، عربی.

60. «الرّجعة»، تألیف: ابی نضر محمّد بن مسعود عیاشى سمرقندی، صاحب كتاب تفسیر معروف عیاشی، و از بزرگان شیعه در قرن 3 هجری، و از معاصرین ثقة الاسلام شیخ كلینی؟ق؟ بوده است.

61. «الرّجعة»، تألیف: رئیس المحدّثین، محمّد بن على بن بابویه، مشتهر به «شیخ صدوق؟ق؟» متوفّاى سال 381، و صاحب تألیفات كثیرة.

62. «الرّجعة»، تألیف: حمد بن صالح بن طوق قطیفی، نسخۀ کتابخانۀ آیت الله مرعشی، رسالۀ دوازدهم از مجموعۀ شمارۀ 2358، به خط مؤلّف، عربی.

63. «الرّجعة»، تألیف: ابو یحیی احمد بن داوود بن سعید فزاری جرجانی، (قرن سوّم) از مستبصرین و اصحاب امام هادی؟س؟، عربی.

توضیح: ابو یحیی احمد بن داود بن سعید فزاری جرجانی، از عالمان بلند مرتبۀ تشیّع در قرن سوّم هجری است. او در گذشته از عالمان اهل سنّت بود و سپس به مذهب اهل بیت؟سهم؟ گروید. وی در عصر امام هادی؟س؟ می‌زیسته و كتاب‌هایی در دفاع از مكتب تشیّع نوشته است. شیخ طوسی در رجال خود، وی را در شمار یاران امام هادی؟س؟ ذكر كرده است. محمّد بن طاهر خزاعی، والی خراسان دستور داد او را، به خاطر ردّ یک حدیث که به دروغ در مورد خلیفۀ دوّم گفته شده بود، هزار ضربه شلّاق بزنند، و سپس زبان و دست و پایش را قطع کنند و آن گاه به دار آویزند!

64. «رجعت»، تألیف: ابراهیم ابراهیمی، قم، 1381ش، قطع پالتوئی، ص72، فارسی.

65. «رجعت»، نویسنده: علّامه محمّد باقر مجلسی؟ق؟، تحقیق: ابوذر بیدار، تهران، 84 ص، وزیری، 144ص، فارسی.

66. «رجعت» تألیف: سید ابو الحسن رفیعی حکمی قزوینی (متوفّای 1395ق)، چاپ اوّل 1353، تهران، کتابفروشی اسلام، 38 ص، جیبی، فارسی، در سال 1369 قمری، با عنوان «رجعت و معراج»، به ضمیمۀ هفت مقالۀ دیگر، و در سال 1389 قمری، با عنوان «رجعت پس از ظهور»، چاپ سوّم 1397 قمری، تهران، کتابفروشی اسلام، 50ص، رقعی.

67. «الرّجعة»، تألیف: عبد الكریم بهبهانی، چاپ اوّل، قم، مجمع جهانی اهل‌بیت؟سهم؟، 25صفحه، رقعی، 1422ق.

68. «رجعت»، تألیف: محمّد باقر بهبودی، چاپ اوّل 1357ش، تهران، معراجی، نسخۀ کتابخانۀ مرکزی آستان قدس رضوی، 38 ص، فارسی.

69. «رجعت»، تألیف: سلیمان بن محمّد گیلانی تنکابنی، قرن 12، نگارش در سال 1089 قمری، عربی.

70. «رجعت از دیدگاه اسلام و ادیان»، تألیف: استاد علی اكبر مهدی‌پور، چاپ اوّل، زاهدان، امور اهل سنّت بلوچستان، 28صفحه، وزیری، 1379ش.

71. «رجعت از دیدگاه عقل، قرآن و حدیث»، تألیف: حسن طارمی، چاپ اوّل 1365ش، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 79ص، رقعی، زیر نظر جعفر سبحانی، فارسی.

72. «رجعت از دیدگاه قرآن کریم و عترت؟سهم؟» حمید کردنژاد، 1341 ش، چاپ اوّل 1377ش، تهران، مؤسسۀ فرهنگی انتشاراتی سیمیا، 121 ص.

73. «رجعت از دیدگاه متکلّمان برجستۀ شیعی و رابطۀ آن با تناسخ»، تألیف: اصغر بهمنی، 85ش، 336ص، فارسی.

74. «رجعت از نظر شیعه»، تألیف: شیخ نجم الدّین طبسی، چاپ اوّل 1359 ش،1400 ق، قم، ناشر مؤلّف، 142 ص، جیبی، فارسی.

75. «رجعت از نگاه عقل و دین»، تألیف: غلام رضا مغیثی، چاپ اوّل 1380 ش، قم، 96ص، فارسی.

76. «الرّجعة بین العقل والقرآن»، تألیف: حسن طارمی، تعریب: عبد الکریم محمود، چاپ اوّل 1407 ق، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 35ص، رقعی.

77. «رجعت، بازگشت بزرگ در هنگام ظهور»، تألیف: حسین شهمیری، نسرین دمیرچی، تهران، 86ش، رقعی، 238ص، فارسی.

78. «الرّجعة بین الظّهور و المعاد»، تألیف: شیخ محمّد سند، چاپ اوّل، قم، دار زین العابدین، 2جلد در یک مجلد، 544صفحه، وزیری، 1393ش، چاپ دوّم، اصفهان، بهار قلوب، 2جلد، 766صفحه، وزیری، 1393ش.

79. «رجعت، حكومت خاندان رسالت»، تألیف: محمّد خادمی شیرازی، ترجمه‌ به اردو: حافظ اقبال حسین جاوید، چاپ لاهور، انتشارات ولی عصر، 272ص، رقعی، 1409ق.

80. «رجعت در آثار علامۀ مجلسی؟ق؟»، تألیف: نعمت الله صفری فروشانی، جلد دوّم یادنامۀ علّامه مجلسی؟ق؟، به اهتمام مهدی مهریزی و هادی ربانی، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اوّل 1379ش، فارسی.

81. «رجعت در دولت كریمۀ اهل‌بیت؟سهم؟»، برگرفته از كتاب «حق الیقین» علّامه محمّد باقر مجلسی؟ق؟، متوفّای 1110ق، به كوشش: مرتضی جنتیان، چاپ اوّل، اصفهان، كانون پژوهش، 100صفحه، وزیری، 1379ش.

82. «الرّجعة عند آل محمّد»، تألیف: شیخ اسماعیل حریری، چاپ اوّل، بیروت، دار الولاء، 192صفحه، وزیری، 1424ق.

83. «الرّجعة، العودة الی الحیاة الدّنیا بعد الموت»، بی‌نا، بی‌تا، چاپ قم، مركز الرّسالة، 107صفحه، رقعی.

84. «الرّجعة فی مصادر الفریقین»، تألیف: نجم الدّین طبسی، چاپ اوّل، بیروت، دار الولاء، 48صفحه، رقعی، 1427ق.

85. «الرّجعة و احادیثها»، تألیف: فضل بن شاذان بن خلیل، ابن محمّد ازدی نیشابوری (متوفّای 260ق) نسخۀ کتابخانۀ میرزا ابراهیم امین الواعظین اصفهانی، عربی.

توضیح: در این کتاب به ذکر روایات رجعت و ظهور و احوال امام زمان؟عج؟ پرداخته و تا قرن 11 وجود داشته، و سید محمّد بن محمّد میرلوحی حسینی موسوی سبزواری اصفهانی (1085ق) «کفایة المهتدی فی احوال المهدی؟س؟» را در ترجمه، تفسیر و شرح چهل حدیث از این کتاب، نگاشته است.

86. «الرّجعة و احادیثها المنقولة عن آل العصمة»، تألیف: سید احمد بن محسن، از احفاد میر احمد بن موسى الكاظم؟س؟، از علماء قرن 13 هجرى، عربی.

87. «الرّجعة و الرّد علی اهل البدعة»، تألیف: حسن بن سلیمان بن خالد حلّی (قرن هشتم)، نسخۀ کتابخانۀ مرکزی آستان قدس رضوی، شمارۀ 2081، عربی.

88. «الرّجعة و الظّهور»، تألیف: محمّد طبیب‌زاده، چاپ اوّل 1377 ق، اصفهان، عربی.

89. «الرّجعة و ظهور الحجّة»، تألیف: سید میرزا محمّد مؤمن دوست محمّد استرآبادى، داماد مرحوم ملّا محمّد أمین استرآبادى، که مقیم مکّۀ معظمّه بود و پس از نوشتن این كتاب، در سال 1088 ق، در مکّه به شهادت رسید.

90. «رجعت، یا بازگشت به جهان»، تألیف: محمّد رضا ضمیری، چاپ اوّل 1378ش، رقعی، 80ص، تهران، فارسی.

91. «رجعت یا بازگشت به دنیا پس از مرگ»، تألیف: محمّد حسین فصیحی، چاپ اوّل، زاهدان، امور اهل سنّت بلوچستان، 26صفحه، وزیری، 1379ش.

92. «رجعت، یا جامعه‌شناسی نجات»، تألیف: رجب خادمیان‌ قزوینی، قزوین، 1379ش، رقعی، 180 ص، فارسی.

93. «رجعت، یا حیات دوباره، از دیدگاه عقل، قرآن و روایات»، تألیف: احمد علی طاهری‌ ورسی، قم، 86ش، وزیری، 232ص، فارسی.

94. «رجعت یا دولت کریمۀ خاندان وحی»، تألیف: محمّد خادمی شیرازی، چاپ اوّل 1365 ش1406 ق، تهران، مؤسسۀ نشر و تبلیغ، 228 ص، وزیری، با مقدّمه و ویرایش استاد علی اکبر مهدی‌پور، فارسی.

95. «رسالة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: محمّد علی ربانی خوراسگانی، چاپ اوّل1381 ق، نجف، 805ص، وزیری، به همراه «الهام ربانی» و چهار رسالۀ دیگر، عربی.

96. «رسالة فى اثبات الرّجعة»، تألیف: ملّا محمّد بن هاشم سرابی تبریزى از علمای معاصر، این كتاب در سه جزء به طبع رسیده است.

97. «رسالة فی الرّجعة»، مؤلّف: ناشناخته،کتابخانۀ مرکزی آستان قدس رضوی، شماره 9736،کتابت 1280ق، عربی.

98. «رسالة فی بقاء النفس و رجعتها بعد موت الجسد»، تألیف: احمد بن ابراهیم درازی بحرانی(متوفّای 1131 ق) ، عربی.

99. «رسالة فی قتال اهل القبلة و انکار الرّجعة»، تألیف: عبد العزیز بن یحیی بن احمد بن عیسی جلودی، عربی.

100. «رساله‌ای در بیان رجعت ائمّه؟سهم؟»، تألیف: حبیب الله شریف بن علی مدد کاشانی ساوجی(1262-1340 ق)، چاپ اوّل 1329 ش، به همراه «خواصّ الاسماء فی شرح الاسماء و اسرار الحسینیة»، و چاپ 1368 ق، وزیری، ترجمه به فارسی به کوشش احمد شریف‌زادۀ کاشانی.

101. «رهبر گمشدگان فی اثبات الرّجعة»، تألیف: سید علی‌نقی بن محمّد سدهی اصفهانی، معروف به فیض الاسلام (متوفّای 1405 ق)، چاپ اوّل 1353، اصفهان، چاپ دوّم 1359، اصفهان، 300 ص، فارسی.

102. «ستارگان درخشان»، ترجمه‌ی: «الشّیعه و الرّجعة» به فارسی: سید محمّد میر شاه ولد، ج1،چاپ دوّم 1371 ش، قم، مؤسسۀ انصاریان، 518 ص، وزیری، ج2، با نام «رجعت از نظر شیعه»،چاپ اوّل 1381 ق،560 ص، وزیری، ج2، با نام «رجعت از نظر شیعه»، چاپ دوّم 1376 ش، قم، دار النّشر اسلام.

103. «سرّ مخزون در اثبات رجعت»، تألیف: علی صدرایی‌خویی، تبریز، رقعی، 80ص، فارسی.

104. «سیف الانتقام فی حکومة قائم آل محمّد؟سهم؟»، تألیف: ابراهیم بن محمّد باقر سخنور، نسخه: کتابخانۀ مؤلّف، 505 ص، عربی.

105. «سیمای رجعت در آئینۀ قرآن، تأویل و تفسیر آیات رجعت در روایات معصومین؟سهم؟»،تألیف: علی مشکینی، تهران، 86ش، جیبی، 232ص، فارسی.

106. «الشّموس المضیئة فی الغیبة و الظّهور و الرّجعة»، تألیف: علی سعادت‌پور (1305 ش)، چاپ اوّل 1416ق، 1374ش، تهران، پیام آزادی،240ص، ترجمه به فارسی: محمّد جواد وزیری‌فرد، با نام: «ظهور نور» پژوهشی نو و مستند پیرامون وقایع دو غیبت امام، ظهور و رجعت، چاپ اوّل 1376ش، قم، تشیّع، 296ص.

107. «الشّیعة و الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد رضا طبسی خراسانی نجفی، مشهور به فاضل طبسی، 1405ق، چاپ اوّل 1374ق، نجف، چاپخانه حیدریّه.

توضیح: این کتاب تفصیل یافته کتاب «تنبیه‏الامّة فی اثبات‏الرّجعة» از همین مؤلّف است که در جلد اوّل «اخبار مهدی منتظر» را آورده و در جلد دوّم با ذکر هفتاد آیه و ذکر تواتر احادیث رجعت به «بیان اثبات رجعت» پرداخته است.

108. «شیعه و اعتقاد به رجعت، در قرآن و حدیث»، تألیف: جلیل فلاح ‌تفتی، یزد، وزیری، 184ص، فارسی.

109. «ظهور و رجعت در اسلام (اهل سنّت)، مسیحیّت، یهودیّت و آیین زردشت»، تألیف: علی سعادت‌پرور، مترجم: محمّد جواد وزیری‌فرد، دانشیاران ایران، شهر ری، 87ش، وزیری، 264ص، فارسی.

110. «عصر شکوهمند رجعت»، تألیف: محمّد رضا اکبری، تهران، 87ش، رقعی، 304ص، فارسی.

111. «عقیدۀ رجعت»، تألیف: سید محمّد عبادت تقوی، چاپ شده، اردو.

112. «کتاب الرّجعة»، تألیف: حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی، عربی.

113. «کتاب الرّجعة»، تألیف: احمد بن زین‌الدین احسایی (متوفّای 1241 ق)، چاپ اوّل 1390 ق، به فرمان محمّد علی شاه قاجار، به همراه کتاب «العصمة در کتاب جوامع الحکمه» چاپ 1392 ق، کربلا، 280 ص، وزیری؛ چاپ اوّل 1993 م، 1414 ق، و در بیروت، الدار العالمیه،230 ص، وزیری، مصوّر ،افست از روی چاپ 1392 ق،عربی.

114. «کتاب رجعت چهارده حدیث، از ولادت امام زمان؟عج؟ تا رجعت ائمّه؟سهم؟»، تألیف: محمّد باقر بن ‌محمّد تقی مجلسی؟ق؟، محقّق: سیّد حسن موسوی، 1382ش، وزیری، فارسی.

115. «الکرّة و الرّجعة فی اثبات الرّجعة بالبیان العصری» تألیف: سید محمّد صادق بن باقر بن محمّد موسوی هندی، چاپ اوّل، نجف اشرف، با رعایت اختصار به برخی از آیات رجعت پرداخته است، عربی.

116. «کلید واژۀ آیات رجعت در قرآن کریم»، تألیف: سید محمّد جعفر روضاتی، قم، رسالت، وزیری، فارسی/عربی، (كتاب حاضر).

117. «مجالس شب‌های شنبه» بیانات آیت الله العظمی حاج سید تقی طباطبایی قمی؟ره؟، در جلسات شب‌های شنبه، پیرامون مسئلۀ رجعت (1301 ش)، به قلم عباس حاجیانی رشتی ،چاپ اوّل 1371ش،1416 ق، قم.

118. «محاضرات فی الرّجعة»، تألیف: سید علی الحسینی الصدر، انتشارات دارالعلوم، بئرالعبد، لبنان.

119. «مختصر اثبات الرّجعة»، تألیف: فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری (متوفّای 260ق)، تلخیص سیّد بهاء الدین علی بن غیاث الدین عبد الکریم بن عبد الحمید نیلی (متوفّای 790ق) چاپ اوّل 1409ق، قم، مؤسسۀ آل البیت، وزیری.

120. «مسئلۀ رجعت»، مجموعه رسائل و مقالات فلسفی، به کوشش غلام حسین رضانژاد، چاپ اوّل 1367 ش، تهران، الزهرا، فارسی.

121. «مسئلۀ رجعت از دید قرآن و سنّت و عقل»، تألیف: سیّد محمّد علی موحّد ابطحی اصفهانی (متوفّای 1381 ش)، چاپ نشده است، فارسی.

122. «مسئلۀ رجعت و ظهور در آیین زردشت»، تألیف: صادق هدایت (1281-1330ش)، چاپ اوّل 1944م، 1323ش، تهران، چاپخانۀ فرهنگ، 128ص، جیبی.

123. «مسئلة فی الرّجعة»، تألیف: شیخ مفید ابی عبد الله محمّد بن محمّد بن نعمان عکبری (متوفّای 413 ق)، نسخۀ کتابخانۀ آیت الله مرعشی، عربی.

124. «مناهج الوصول فی تفسیر آیات الاصول»، مؤلّف ناشناخته، درپایان باب چهارم به صورت مفصّل به اثبات رجعت در نزد شیعه پرداخته است، عربی.

125. «مهدی؟س؟ و مسئلۀ رجعت»، تألیف: سیّد ابو الحسن مولانا (1303 ش)، چاپ اوّل 1375 ش، تبریز، نور ولایت، فارسی.

126. «النّجعة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: سید علی نقی بن ابو الحسن نقوی لکهنوی(1323-1408 ق)، چاپ اوّل 1354 ق، لکهنو، عربی.

127. «النّجعة فی الرّجعة»، تعریب رسالۀ فارسی شیخ محمّد رضا طبسی، ترجمه به عربی: سید محسن نواب رضوی لکهنوی (متوفّای1389 ق)، چاپ اوّل 1355 ق، نجف، چاپخانه الغری،40 ص، وزیری.

128. ترجمه به اردو: سیّد علی بن محمّد باقر رضوی کشمیری لکهنوی.

129. «نور الابصار فی رجعة اهل بیت النّبی المختار»، تألیف: محمّد بن عیسی بن محمّد علی بن حیدر شروگی(شروقی) مجیراوی نجفی، متوفّای 1333ق، كه در سال 1320ق، به تألیف آن پرداخته است.

130. «نور الانوار در آثار ظهور و رجعت ائمّۀ اطهار؟سهم؟»، تألیف: علی اصغر بروجردی(1231-1332ق)، چاپ اوّل 1328ق، تهران، کتابچی،362ص، وزیری، فارسی.

10_ حمد و سپاس

شكر بی‌پایان و سپاس فراوان می‌گویم خداوند تبارک و تعالی را، كه به بندۀ حقیر، توفیق نگارش دوّمین اثر از مجموعۀ «كلید واژه‌ها» را، با موضوع «رجعت» عنایت نمود، تا پس از تألیف «كلید واژۀ آیات مهدوی در قرآن كریم» كه در آن، به معرّفی و شرح و تفسیر 240 آیه در موضوع مهدویّت پرداختم، آیات مربوط به «رجعت» را در غالب اسم و كُد مشخص همراه با احادیث گهربار ائمّۀ اطهار؟سهم؟، با عنوان «كلید واژۀ آیات رجعت در قرآن كریم»، كه به معرّفی و شرح و تفسیر80 آیه در موضوع رجعت پرداخته، به رشتۀ تحریر در آورم.

در این کتاب، برای هر آیه، یک اسم و یک كُد مشخّص تعریف شده ‌است، كه هر كُد، از یک عدد صحیح كه معرّف شمارۀ سوره در ردیف سوره‌های قرآن كریم، و یک عدد اعشاری كه معرّف شمارۀ آیه می‌باشد، تشكیل شده است.

البته قابل ذکر است که چاپ اوّل این کتاب، در آذر ماه سال 1386، در چهاردهمین آیین انتخاب کتاب سال خراسان رضوی در موضوع دین، به عنوان کتاب سال، برگزیده گردید.

امید است، جویندگان معارف اهل بیت عصمت و طهارت؟سهم؟، به ویژه جوانان عزیز، به كمک این روش، به آسانی بتوانند با آیات رجعت در قرآن كریم آشنا شده و چراغ راهی برای دیگران گردند.

در اینجا بر خود لازم می‌دانم، تا از استاد خودم، كه همیشه بنده را مورد لطف و عنایت خویش قرار داده‌اند، و این بار نیز مقدمۀ این كتاب را، با قلم محققّانه و عالمانۀ خویش، مزیّن فرموده‌اند، كارشناس مباحث امامت و مهدویّت، جناب استاد، علّامه حاج شیخ علی اكبر مهدی‌پور دام بقائه، تقدیر و تشكّر فراوان نمایم، و از درگاه خداوند متعال، برای ایشان، و همۀ خدمت‌گزاران آستان ملک پاسبان حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، آرزوی صحّت و عافیت و طول عمر با عزّت، نمایم.

8 ربیع الثّانی 1446 ق

میلاد حضرت امام حسن عسکری؟س؟

قم مقدّسه _ سید محمّد جعفر روضاتی



[1]_ شیخ مفید، اوائل المقالات، ص77؛ همو، تصحیح الاعتقاد، ص9؛ همو، المسائل السّرویّة، ص32.

[2]_ احمد حنبل، المسند، ج5، ص218 و 340.

[3]_ طبرانی، المعجم الکبیر، ج6، ص20.

[4]_ بخاری، التاریخ الکبیر، ج4، ص163.

[5]_ حاکم، المستدرک علی الصّحیحین، ج4، ص455؛ سیوطی، الدرّ المنثور، ج6، ص56؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج7، ص261؛ متّقی هندی، کنز العمّال، ج11، ص134؛ قرطبی، الجامع الاحکام القرآن، ج19، ص279.

[6]_ طبرانی، المعجم الکبیر، ج10، ص39.

[7]_ نگارنده، کتابنامۀ حضرت مهدی؟س؟، ج1، ص219.

[8]_ شیخ حرّ، الایقاظ، ص98 _ 111.

[9]_ طبرسی، مجمع البیان، ج9، ص53؛ بحرانی، تفسیر البرهان، ج4، ص151؛ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج4، ص397؛ حویزی، نور الثّقلین، ج4، ص610.

[10]_ شیخ حرّ، الایقاظ، ص188_ 231.

[11]_ ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج13، ص403.

[12]_ این کتاب به سال 1406 ق. در 151 صفحه، در بیروت، از سوی عالم الکتب، منتشر شده است.

[13]_ مجلّۀ «التمدن الاسلامی» سال 48، شمارۀ 48 و مجلّۀ «المختار» شمارۀ شعبان 1400 ق.

[14]_ سورۀ نمل، آیۀ83.

[15]_ سورۀ کهف، آیۀ47.

[16]_ علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج2، ص131؛ بحرانی، تفسیر البرهان، ج3، ص210.

[17]_ کتاب مقدّس، عهد عتیق، کتاب دانیال نبی، باب12، فراز 2.

[18]_ آنتونیو دوژزو، ترجمه، شرح و نقد سِفر پیدایش، ص298.

[19]_ کتاب مقدّس، عهد جدید، مکاشفۀ یوحنّا، باب20، فرازهای 5 و 6.

[20]_ آنتونیو، همان، ص299.

[21]_ آخرین رهایی‌بخش جهان.

[22]_ اوستا، بخش یشت‌ها، زامیاد یشت، کردۀ یکم، فراز یازدهم.

[23]_ شیخ حرّ، الایقاظ، ص60.

[24]_ مجلسی، بحار الأنوار، ج53، ص123.

[25]_ بحرانی، حلیة الأبرار، ج2، ص598 ـ 606 (چاپ سنگی).

[26]_ طبری، دلائل الامامة، ص485.

[27]_ دمیری، حیاة الحیوان، ج1، ص459.

[28]_ مسلم، صحیح مسلم، ج1، ص20.

[29]_ آیة الله خوئی، معجم رجال الحدیث، ج4، ص23.

[30]_ ذهبی، میزان الاعتدال، ج1، ص379.

[31]_ همان.

[32]_ همان.

[33]_ مسلم، صحیح مسلم، ج1، ص20.

[34]_ همان.

[35]_ إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب؟عج؟، ج‏2، ص297؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة، ص300؛ بحار الأنوار، ج‏53، ص92، ح101؛ تفسیر الصافی، ج‏1، ص440؛ تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏3، ص376؛ من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص458، ح4583.

[36]_ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة، ص271، ح77؛ بحار الأنوار، ج‏53، ص91، ح98؛ كتاب الغیبة (طوسی؟ق؟)، ص459.

[37]_ إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب؟عج؟، ج‏2، ص301؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة، ص277، ح88؛ بحار الأنوار، ج‏53، ص39، ح1؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏3، ص507، ح12؛ حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار؟سهم؟، ج‏6، ص368، ح15؛ مختصر البصائر، ص107، ح23.

[38]_ إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب؟عج؟، ج‏2، ص300؛ بحار الأنوار، ج‏41، ص127، ح36؛ تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان)، ج‏4، ص97، ح8؛ الكافی، ج‏3، ص538، ح1.

[39]_ إثبات الهداة، ج‏5، ص63، ح54؛ إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب؟عج؟، ج‏1، ص70؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة، ص248، ح24؛ بحار الأنوار، ج‏53، ص92، ح102؛ تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏7، ص209؛ تفسیر نور الثقلین، ج‏3، ص54، ح83، الكافی، ج‏8، ص51، ح14.

[40]_ الإقبال بالأعمال الحسنة، ج‏3، ص303؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة، ص318؛ بحار الأنوار، ج‏98، ص347، ح1؛ زاد المعاد و مفتاح الجنان، ص51؛ مختصر البصائر، ص135؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج‏2، ص826.

[41]_ الإقبال بالأعمال الحسنة، ج‏1، ص142؛ بحار الأنوار، ج‏94، ص332؛ تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان)، ج‏3، ص108؛ زاد المعاد ، ص89؛ المصباح للكفعمی، ص581؛ مفتاح الجنان، اعمال شب بیست و سوم.

[42]_ الإقبال بالأعمال الحسنة، ج‏1، ص191؛ بحار الأنوار، ج‏94، ص349، ح16.

[43]_ إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب؟عج؟، ج‏2، ص81؛ بحار الأنوار، ج‏53، ص95، ح111 و ج‏99، ص111؛ زاد المعاد، ص302 و ص542؛ مفاتیح الجنان، دعای عهد.

[44]_ الإحتجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص494؛ إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب؟عج؟، ج‏2، ص83؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة، ص351، ح94؛ بحار الأنوار، ج‏53، ص171، ح5.

[45]_ بحار الأنوار، ج‏99، ص127، ح4؛ عیون أخبار الرضا؟س؟، ج‏2، ص272، ح1؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعۀ كبیره؛ من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص609، ح3213.

[46]_ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة، ص236؛ بحار الأنوار، ج‏99، ص195؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج‏2، ص821؛ مفاتیح الجنان، زیارت رجبیه.

[47]_ بحار الأنوار، ج‏99، ص103؛ مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الامر؟عج؟.

[48]_ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة، ص301؛ بحار الأنوار، ج‏97، ص189، ح12؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج‏1، ص288؛ وسائل الشیعة، ج‏14، ص579.

[49]_ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة، ص317؛ بحار الأنوار، ج‏98، ص331، ح2؛ تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان)، ج‏6، ص113؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج‏2، ص788.

[50]_ اعتقادات الإمامیة (للصدوق)، ص62.

[51]_ اعتقادات الإمامیة (للصدوق)، باب18، ص60؛ بحار الأنوار، ج‏53، ص128.

[52]_ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة، ص46؛ بحار‌الأنوار، ج‏53، ص130؛ الفصول المختارة، ص153.

[53]_ سفینة البحار، ج3، ص315، (مادۀ رجع).

[54]_ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة، ص33.

[55]_ همان، ص428.

[56]_ بحار الأنوار، ج‏53، ص122.